• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : نقش زنان در حماسه ي عاشورا - قسمت دوم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 36 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    انا لله و انا اليه راجعون

    انفجار حرم مطهر حظرت امام هادي و امام عسكري ( عليما السلام ) و سرداب مقدس امام زمان عليه السلام را به پيشگاه مقدس صاحب الزمان (عج)و به شما و همه شيعيان سليت عرض مي كنم

    خداوند دستهاي كثيف ظالمان را از عتبات مطهر كوتاه و مسلمانان را براي دفاع از مقدسات خود بيدار و متحد فرمايد

    آمين رب العالمين

    با سلام . با آرزوي موفقيت براي شما... وبلاگ ديده بان به روز شد . اين بار دوربين ديده بان شبيخون فرهنگي را رصد کرده است . منتظر شما هستيم .
    + هستي 

    سلام دوست گرامي!

    اونقدر با ديدن لوگوي شما متاثر شدم كه نگو. اگر اشتباه نكنم مشهد مقدس بود. وبلاگتون هم زيبا بود. پيروز و موفق باشيد

    به اميد ديدار

    سبز باشيد.

    با سلام.

    از مطالب شما استفاده كردم.

    موفق باشيد.

    + حنا 

    آنشب كه شهر كوفه در اشوب غم بود
    نامه نگاران را قلم تيغ ستم بود

    آنشب كه عروس حجله شب شعر ميخواند
    اشعار غم با واژه هاى بكر ميخواند

    آنشب زمين از پرده دل ناله ميزد
    داغ شقايق را به قلب لاله ميزد

    آنشب حكومت بود سر تا پا نظامى
    حامى يك مامور جلبش صد حرامى

    در كوچه اى مرد غريبى راه ميرفت
    از بى پناهى در پناه اه ميرفت

    مرغ دلش گاهى هواى يار ميكرد
    از خستگى گه تكيه بر ديوار ميكرد

    در كارگاه لب درنا سفته مى سفت
    اسرار دل را اين چنين با باد ميگفت

    اى باد صرصر همتى چون وقت تنگ است
    چرخ زمان ابستن اشوب جنگ است

    دارم بتو من دست استمداد اى باد
    چون هستيم را داده ام بر باد اى باد

    اينك كه در اين شهر دلدارى ندارم
    تنهاى تنها هستم و يارى ندارم

    از من ببر در نزد دلدارم پيامى
    زيرا كه غير از او ندارم من امانى

    از قول من بر گو تو با نور دو عينم
    فرزند دلبند على يعنى حسينم

    مولاى من از كوفيان قطع نظر كن
    كوفه مياعزم سفر جاى دگر كن

    مولاى من جان رسول الله برگرد
    دانم كه در راهى ولى زين راه برگرد

    اينان كه بر لب نعره تكبير دارند
    جاى وفا زير عبا شمشير دارند

    شمشيرها شان بهر قتلت تيز گشته
    پيمانه ها شان از ستم لبريز گشته

    با سنگ و تير و نيزه ها شان ميزبانند
    آماده از بهر ورود ميهمانند

    اى يوسف من پا سر بازار مگذار
    پا بر سر بازار اين اشرار مگذار

    اينجا متاع عاشقى را مشترى نيست
    اين فرقه را كارى بجز غارتگرى نيست

    اينان همه ايفا گران نقش خونند
    چون بيخبر از سنگر عشق و جنونند

    تنها بيا اما مياور خواهرت را
    تنها به خواهر ان سه ساله حضرت را

    ائى اگر در كوفه اى فخر زمانه
    دشمن زند بر خواهر تو تازيانه

    ائى اگر در كوفه ميگردد به سيلى
    مانند زهرا روى اطفال تو نيلى

    ائى اگر در كوفه بينى داغ اكبر
    انسان كه رويد لاله ها از باغ اكبر

    مادربزرگ مي گفت
    در عمق صندوق بي قفل خود
    نشان و نقشه ي ديار دوري را نهان كرده است
    كه در آنجا
    بادي از بيشه ي بوسه ها نمي گذرد
    مي گفت وقتي در آن ديار
    نام سار و صنوبر را فرياد مي زني
    كوه ها صداي تفنگ و تيشه را برنمي گردانند
    آنجا
    سف سبز سپيدارها بلند
    و حنجره ي خروسها
    پر از صداي فانوس و صبح و ستاره است
    حالا
    گاهي هوس مي كنم سراغ صندوق بروم
    بازش كنم
    و نشان آن وادي دور را بيابم
    اما مي ترسم ستاره جان
    مي ترسم حكايت آن جزيره ي رؤيا
    تنهاخيال خامي در دايره ي بي مدار دريا باشد


    سلام داداشي با همه دلتنگيم آپ كردم...
    مرگ را به رودها سپردم
    اصلا شاعر بي مشاعر بهچه كار مرگ مي آيد ؟
    او كه نباشد
    چه كسي هر شب
    با يك بغل ترانه و دلي ديوانه
    به سراغ خاطرات پاك تو بيايد؟
    مي ترسيدم زبانم لال
    نگاهت در پس دروازه ي جدايي جا بماند
    اما انگار
    برف هاي فاصله از حرارت خرفم آب مي شوند
    حالا فكر مي كنم كه مي آيي
    مي آيي و به ها گفتنم مي خندي
    چه فايده دارد كه به ياد بياورم،
    اهل ِ كجاي جهانم؟
    كه بگويك ترا در كوچه هاي كدام شهر گم كردم!
    از آب ِ كدام رود نوشيدم!
    در سايه كدام ابر خوابيدم!
    و كبوتر كدام آسمان،
    فضله بر شانه ام انداخت!
    سرزمين من كفشهاي من است!
    كفشهايي كه هرگز،
    ا حصار مهرابن گربه اين خفته خارج نشدند!
    گربه اي كه دوستش دارم!
    وقتي با نوازشم به خواب مي رود!
    وقتي با صدايم بيدار مي شود!
    وقتي خميازه مي كشد،
    گشنه مي شود،
    خود را به خواب مي زند!
    لهجه ام شبيه شوري ِ آب درياچه چيچست
    و تلخي آب بندري دور،
    در جنوب ِ بابونه است!
    با تكرار نام تو دهانم را شيرين مي كنم!
    با دنبال كردن خيال ِ تو،
    راه خانه ام را پيدا مي كنم!
    تنها با به ياد آوردن ِ نشاني ِ توست،
    كه به ياد مي آورم،
    اهل كجاي جهانم!?



    هميشه
    به انتهاي گريه كه مي رسم
    صداي ساده ي فروغ از نهايت شب را مي شنوم
    صداي غروب غزال ها را
    صداي بوق بوق نبودن تو را در تلفن
    آرام تر كه شدم
    شعري از دفاتر دريا مي خوانم
    و به انعكاس صدايم در آيينه اتاق
    خيره ميشوم
    در برودت اين همه حيرت
    كجا مانده يي آخر ؟

    هوالمحبوب.دوست عزيز سلام.به لطف خداوند متعال وبلاگي تحت عنوان پله پله تا ملاقات خدا راه اندازي شده .هدفي که وبلاگ دنبال ميکنه, طي کردن يک سري مراحل براي نزديک شدن هر چه بيشتر به خدا هست که انشالله هر 15روز يک بار (اول و 15 هر ماه) يکي از اين مراحل اجرا خواهد شد.از شعار دادن و عمل نکردن خسته شديم تصميم گرفتيم بيايم تو وادي عمل.از شما دوست عزيز برا شرکت در اين طرح دعوت ميشه .منتظر اولين حضور با صفاتون در تاريخ 1اسفند که اولين مرحله اجرا خوهد شد هستيم.حضور مکرر و تبليغ شما مايه دلگرمي ما خواهد بود .حق يارتان.(ضمنااگه اين موضوع رو به دوستاني که مايلند در اين طرح شرکت کنند اطلاع بدين ممنون ميشيم.خدا خيرتون بده!) http://vesalehagh.blogfa.com
    هوالمحبوب.دوست عزيز سلام.به لطف خداوند متعال وبلاگي تحت عنوان پله پله تا ملاقات خدا راه اندازي شده .هدفي که وبلاگ دنبال ميکنه, طي کردن يک سري مراحل براي نزديک شدن هر چه بيشتر به خدا هست که انشالله هر 15روز يک بار (اول و 15 هر ماه) يکي از اين مراحل اجرا خواهد شد.از شعار دادن و عمل نکردن خسته شديم تصميم گرفتيم بيايم تو وادي عمل.از شما دوست عزيز برا شرکت در اين طرح دعوت ميشه .منتظر اولين حضور با صفاتون در تاريخ 1اسفند که اولين مرحله اجرا خوهد شد هستيم.حضور مکرر و تبليغ شما مايه دلگرمي ما خواهد بود .حق يارتان.(ضمنااگه اين موضوع رو به دوستاني که مايلند در اين طرح شرکت کنند اطلاع بدين ممنون ميشيم.خدا خيرتون بده!) http://vesalehagh.blogfa.com
    هوالمحبوب.دوست عزيز سلام.به لطف خداوند متعال وبلاگي تحت عنوان پله پله تا ملاقات خدا راه اندازي شده .هدفي که وبلاگ دنبال ميکنه, طي کردن يک سري مراحل براي نزديک شدن هر چه بيشتر به خدا هست که انشالله هر 15روز يک بار (اول و 15 هر ماه) يکي از اين مراحل اجرا خواهد شد.از شعار دادن و عمل نکردن خسته شديم تصميم گرفتيم بيايم تو وادي عمل.از شما دوست عزيز برا شرکت در اين طرح دعوت ميشه .منتظر اولين حضور با صفاتون در تاريخ 1اسفند که اولين مرحله اجرا خوهد شد هستيم.حضور مکرر و تبليغ شما مايه دلگرمي ما خواهد بود .حق يارتان.(ضمنااگه اين موضوع رو به دوستاني که مايلند در اين طرح شرکت کنند اطلاع بدين ممنون ميشيم.خدا خيرتون بده!) http://vesalehagh.blogfa.com
    سلام.....
    به نام حضرت دوست

    هفت نصيحت مولانا
    • گشاده دست باش، جاري باش، كمك كن (مثل رود)
    • باشفقت و مهربان باش (مثل خورشيد)
    • اگركسي اشتباه كردآن رابه پوشان (مثل شب)
    • وقتي عصباني شدي خاموش باش (مثل مرگ)
    • متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك)
    • بخشش و عفو داشته باش (مثل دريا )
    • اگرمي خواهي ديگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آينه )

    يا حق
       1   2   3      >