• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : مرثيه اي در سوگ چلچراغ اسمانها
  • نظرات : 3 خصوصي ، 32 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + حنا 

    فاطمه يعني ....

    فاطمه هزاران سال عشق.

    هم صدا با ها هاي بي كسي

    فاطمه يعني دواي بي كسي.

    كعبه درماندگان قبله اهل زمين و آسمان..

    فاطمه ميقات ياري هاي من خانقاني بر دل تنهاي من

    فاطمه يعني جهاني ماجرا ابتداي تا ابد بي انتها.

    فاطمه يعني ستيز با ستم

    فاطمه يعني خروشي دم به دم

    فاطمه يعني شرف يعني نبرد

    فاطمه ترسيمي از نور وصدا حالتي با گوش وبا چشم آشنا

    فاطمه ماندن بر آشيان يادها..

    فاطمه پيچيده برفريادها

    فاطمه قدر هزاران سال داغ

    فاطمه يك زيارتگاه يه دنيا چراغ

    فاطمه هر واژه اش صد اعتبار

    فاطمه هر لحظه اش صد افتخار

    فاطمه زيبا چه فرزانگي يك زن و هفت اسمان مردانگي

    فاطمه شمع ره سرگشتي. يك زن و يك شور شو يك يا خدا

    فاطمه ميخانه اي با صد سبو

    فاطمه يعني شرف آبرو.

    اي كه جزاين صحنه سازي مي كني با قلم طفلانه بازي مي كنيد

    فاطمه غم نامه افسوس ما

    فاطمه عطر گل ناموس ما

    فاطمه تكرار در تعداد اشك

    فاطمه فرياد خون فرياد اشك .. حرمت نامش به هردردي دواست تربتش چون يا خدا مشكل گشاست

    فاطمه يعني كرامت داشتن رفتن و با خون خود گل كاشتن

    فاطمه يك دفترو صد سرگذشت لحظه از هر چه ميبايد گذشت

    فاطمه يعني سلام يك نماز

    فاطمه يعني خيام افروختن آشيان از مرغ مولا سوختن

    فاطمه يعني نرفتن زيربار

    فاطمه يعني دويدن روي خاك

    فاطمه هر داد خواهي را صد اميد

    فاطمه نيروي بازوي شهيد

    فاطمه پنهان درون آبها

    السلام عليک يا فاطمه الزهرا (س)


    دل من در پي يک واژه بي خاتمه بود

    اولين واژه که آمد به نظر فاطمه بود



    شهادت دخت پيامبر اعظم حضرت فاطمه زهرا (س)

    را به تمامي شيعيان جهان تسليت مي گويم .

    + ترمه* 

    غربت ان نيست كه ندانيم فاطمه كجا ارميده است

    غربت انست كه فاطمه را نشناسيم

    بسم رب الفاطمه

    گل نيلوفري تنها و خسته

    ميان باغ گل ديدم نشسته

    به گوش غنچه اي آهسته مي گفت

    كه پهلوي شقايق هم شكسته

    اي غصه دار بانوي بشكسته قامت

    كي مي نمايي با ظهور خود قيامت

    شب مهتاب و ابر پاره پاره

    به دور از چشم تبدار ستاره

    گل ياسم مكن نامهرباني

    بگو از درد و غمهايت دوباره

    اي دل شكسته در غم زهرا چه مي كني

    امشب در اين مصيبت عظمي چه مي كني

    يك شانه يك جنازه و صد كوه غم به دوش

    اي مرد دل شكسته تنها چه مي كني

    مي توان با فاطميه تا خدا پرواز كرد

    مي توان تا قاب قوسين اين چنين پرواز كرد

    فاطمي گشتن يكي از حسنهايش اين بود

    مي توان از بهر رفتن در جنان هم ناز كرد

    قفل اين دنيا به نام فضه هم وا مي شود

    باب خلقت را خدا با نام زهرا باز كرد

    مي توانم از محيبنش شوم اين سخت نيست

    با زبان اشك بايد عشق را ابراز كرد

    از حسن بايد بپرسيم بعد از آن يوم الفدك

    مادرش رو از چه پوشاند و دليلش راز كرد

    اي كه ره بستي به زهرا در ميان كوچه ها

    گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود

    *****

    آجرك الله يا بقيه الله

    هوالحبيب

    غريبي كه غمش با چاه گويد

    هزاران غصه با يك آه گويد

    براي ديدن من ، محرم من

    درون خانه يا الله گويد

    اين پاي را بگو از ارتعاش بايستد ، اين دست را بگو كه دست بدارد از اين لرزش مدام ، اين قلب را بگو كه نلرزد ، اين بغض را بگو كه نشكند و اشك از ناودان چشم نريزد .

    اين دل بي تاب را بگو كه فاطمه هست ، نمرده است .

    اي جلوه خدا ! اي يادگار رسول ! زيستن ، بي تو چه سخت است .

    ماندن ، بي تو چه دشوار است .

    اين مرگ ، مرگ تو نيست . مرگ عالم است . حيات بي تو ، حيات نيست .

    اين مرگ ، نقطه ختمي است بر كتاب جهان .

    زمين با چه دلي تو را در خويش مي گيرد و متلاشي نمي شود ؟

    آسمان با چه چشمي به رفتن تو مي نگرد كه از هم نمي پاشد و فرو نمي ريزد ؟

    خدا اگر نبود من چه مي كردم با اين مصيبت عظمي ؟

    انا لله و انا اليه راجعون .

    فاطمه جان ! عزيز خدا ! دردانه رسول ! چه بزرگ است فتنه هاي جهان و چه عظيم است ابتلاهاي خداي منان .

    پس از ارتحال پيامبر ، خدا مي داند كه دل من ، تنها گرم تو بود .

    .........

    آنچه تو ، همسر جوان مرا شكست ، شكست نور بود پس از وفات پيامبر و آنچه تو ، مادر مهربان كودكان مرا به بستر ارتحال كشانيد خون دل بود .

    اهل زمين و آسمان گواهند كه تو پس از پيامبر ، هيچ نخوردي ، جز خون دل .

    زهراي من ! اين تازه ابتداي مصيبت ماست .

    .......

    ياد آن روزي كــه آتش

    مي كشيد از در زبانه

    دست و پا مي زد كبوتر

    در مــيان آشــيانه

    ديدمت در خون نشسته

    با پر و بال شـكسـته

    من خجالت مي كشيدم

    از تو با اين دست بسته

    فاطمه! اى گلبانگ ولايت!

    تا تو مى‏خروشيدى و تا بر منافقان بانگ برمى‏آوردى، كسى را ياراى‏سلطه بر ولى خدا نبود. تو «ام‏ابيها»ى پدر و همچون او، ركن همسربودى، و چه زود اين دو استوانه ولى(ع) فرو ريخت. خوانده‏ايم كه توبعد از پدر، تبسم را از ميان بردى. تو ديگر نخنديدى; خنده كه هيچ،حتى تبسمى ننمودى; جز يك تبسم پرمعنا! براى چه بود؟ مگر آنگاه‏كه شبه‏تابوت ساخته دست دوست وفادارت «اسماء» را ديدى، كدام‏آرزويت را جامه عمل‏يافته مى‏ديدى؟

    شايد پيكرت را در آن، مصون از ديده بيگانه مى‏ديدى كه بر اين حسن‏قضا لبخند مى‏زدى. مگر در آن دل شب، چند نفر به مشايعت‏بدن‏پاكت مى‏آمدند؟ و شايد هم لحظه «لحاق‏» موعود را در ذهنت‏نقش‏بسته مى‏ديدى. تو نظاره‏گر چه عالمى بودى كه بر آن لبخندمى‏زدى. نيك مى‏دانيم كه تو پايان غم هجران پدر را و لقاى‏پروردگارت را در آن مى‏ديدى.

    تو از پيراهن پدر چه مى‏بوييدى كه مدهوش مى‏افتادى. تو ياد صداى‏مؤذن پدر كردى; مگر آن صدا يادآور چه خاطراتى بود؟ بلال كه‏ديگر بناى اذان گفتن نداشت، ولى چه كند كه پاره تن مصطفى(ص)خواسته است. پس چرا اين صدا در گوش مؤذن پيچيد كه: بلال! ادامه‏نده، كه فاطمه(ع) جان داد!

    بانو شما که مانده دلم سوي چشم تان

    يعني در اعتکاف سر کوي چشم تان

    فصلي بيا و چشم مرا هم صدا بزن

    دستم به دامن گل شب بوي چشم تان

    فصلي که با رسيدنش انگار مي شوم

    سلمان ترين کرامت پستوي چشم تان

    حالا منم از آشيان خرابت خرابتر

    وقتي که گرد کوچه زده روي چشم تان

    بانو! اجازه هست بپرسم جسارتا

    اين رد چيست مانده به پهلوي چشم تان

    هرشب هزار مرتبه بيدار مي شود

    همسايه از تپيدن هر جوي چشم تان

    با هر نفس يک دو قدم چانه مي زني

    ديگر نمانده رنگ رمق توي چشم تان

    صدها هزار صبح به حسرت گذشت و رفت

    از اين زمين پريده پرستوي چشم تان

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوارم

    تا فاطمه است و جگر سوخته او
    با داغ دل لاله کسي کار ندارد
    از ناله پنهان علي در دل شب ها
    پيداست که دل دارد و دلدار ندارد<\/h4>

    شهادت مظلومانه ام الائمة المنتجبين، بنت رسول الله الامين، الصديقه الشهيده، المظلومة المقهورة، فاطمة الزهراء (س) سيدة نساء العالمين را به پيشگاه حضرت ولي عصر (عج) وعاشقان اهل بيت عليهم السلام تسليت عرض مي كنم

    التماس دعا

    كيميا (پنجشنبه 8/4/1385 - 2:37 ع )

    ما گوشه نشينان غم فاطمه ايم

    محتاج عطا وكرم فاطمه ايم

    عمريست كه از داغ غمش سوخته ايم

    دلسوخته عمر كم فاطمه ايم

    عرض تسليت والتماس دعا

    پست الكترونيكي kimiya110.parsiblog.com نشاني سايت


    آقا روح الله (پنجشنبه 8/4/1385 - 2:24 ع )

    اشهد انّ فاطمه الزهراء عصمه الله الكبري و حجه الله علي الحجج.


    يکى از برجسته‌ترين مصاديق کوثر، وجود مقدس فاطمه‌ى زهراست؛ که خداوند متعال در اين وجود مبارک، دنباله‌ى معنوى و مادى پيامبر را قرار داد.

    رفتار اين بزرگوار با همسر و فرزندان از يك سو و انجام وظايف خود به عنوان يك انسان مجاهد، غيور، زحمتكش و تسليم ناپذير در برخورد با حوادث سياسي از سوي ديگر همراه با عبادت و خضوع و خشوع در برابر خداوند آن حضرت را به يك انسان كامل مبدل ساخته است.

    پست الكترونيكي www.khamenei.parsiblog.com نشاني سايت

     <      1   2   3      >