من اولين کس بودم
که به باغ کوچک پرستوها راه پيداکردم.
من درتاروپود عطر بهار نارنج رقصيدم.
وباشادي ام شاپرک هارا به خنده انداختم.
صداي من نوازش قاصدک ها بود درتوفان خستگي هاشان
من بهار را به باغ وعده داده بودم
من قدرت پروازراتجربه کردم وازآن آفتاب شدم.
پروردگارا من کيستم؟
فراموش کرده ام