• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : ساحل اسودگي ها در افق پيداست
  • نظرات : 0 خصوصي ، 32 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + منصوره 

    سلام وممنون ميدونم كه خواستيد دلم نسوزه ولي بهر حال ممنون وموفق باشيد اين شعر برام خيلي مفهوم داره نوشتم اميدوارم خوشتون بياد

    منصوره

    شنيدم که چون قوي زيبا بميرد

    فريبنده زاد وفريبا بميرد

    شب مرگ . تنها .نشيند به موجي

    رود گوشهاي دور وتنها بميرد

    در آنگوشه چندان غزل خواند آنشب

    که خود در ميان غزلها بميرد

    گروهي بر آنند کاين مرغ شيدا

    کجاعاشقي کرد آنجا بميرد

    شب مرگ .از بيم آنجا شتابد

    که از مرگ غافل شود تا بميرد

    من اين نکته گيرم که باور نکردم

    نديدم که قويي به صحرا بميرد

    چوروزي ز آغوش دريا برآمد

    شبي هم در آغوش دريا بميرد

    تو درياي من بودي آغوش واکن

    که ميخواهد اين قوي زيبابميرد