• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : بـه يـاد زيـنـب
  • نظرات : 2 خصوصي ، 54 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     

    آنان که لذت مناجات را دريافته اند، آنان که سحرها با دعاي پرشور و شعله برافروز «ابوحمزه ثمالي» که از قلب عاشق امام سجاد (ع) برخواسته است، انس و الفت داشته اند، آنان که يارب يارب شبانه را چشيده اند و در قنوت نماز شب دقايق و ساعت ها به روي پاهاي خود ايستاده اند، باور دارند که هيچ لذتي با لذت مناجات برابري نمي کند و پيوسته فرياد نيازشان بلند است که:


    «الهي اَذِقني حَلاوَتَ ذِکرِک. پروردگارا شيريني ذکر و يادت را به من بچشان.»


    يا علي مددي

    سرزنشم مكن اگر

    در به در در پي تو

    همه جا را مي گردم و هيچ نمي بينم

    مي دانم در خيابانهاي گيج دنيا

    يك لحظه هم

    دستان وحشت زده و نا بالغ مرا

    رها نمي كني

    ..........................................

    با شانهاي پريشان

    و دستان پشيمان

    افسوس گويان

    به در گاه تو امده ام

    اي خداي رازقي و ريحان

    مرا از خودت مران!

    .......................................

    موهايم را شانه مي زنم

    و در اخرين ايستگاه زمين

    پشت يك ميز چوبي

    با تو چاي مي خورم

    فردا

    ستارهانام مرا

    از تو مي پرسند

    .................................

    + عشق ملكوتي 

    ( بنام تو اي ارام جان )

    نـگاري را كـه ميجويم بـه جـانش

    نـمي بـيـنـم مـيـان حـاضـرانـش

    كجا رفت او ميان حاضران نيست

    در اين مجلس نمي بينم نشانش

    نظر مي افكنم هـر سـو و هر جا

    نـمي بـيـنـم اثـــر از گلستــانـش

    بگو نامش كه هر كس نام او گفت

    .........................!!؟

    عزت زياد ..... سرفراز باشيد

    بي هيايو با ني هاي غريب گفتگو ميكنم

    عجيب نيست اگر فرشتهاي تو

    براي تماشاي صداي من

    سراسيمه به خيابان بيايند. ..........

    .................................

    خدايا

    به حق لالهاي باران خورده

    به شمعهاي بي ادعاي سوخته تا سحر

    شعرهاي چوبي ام را به دوزخ مبر!

    سلام

    خدا نكند وقتي معني عشق اصلي را بفهميم كه دير شده باشد.

    + زينب 

    هواللطيف

    من آن ابرم كه مي خواهد ببارد

    دل تنگم هواي گريه دارد

    دل تنگم غريب اين در و دشت

    نمي داند كجا سر مي گذارد

    اللهم اشف کل مريض ...

    و او از رگ گردن به ما نزديکتر است ...

    جالب بود ضمنا ممنون كه قدم رنجه فرموديد
     <      1   2   3   4