• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : ياد باد آن روزگاران ، ياد باد
  • نظرات : 21 خصوصي ، 91 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    وقتي که در ايوان دلتنگي هايت مي نشيني

    وقتي که پشت يک پنجره باراني، بي هوا شاعر مي شوي

    وقتي که ديگر کسي براي شنيدن جمله هايت به اندازه لحظه اي فرصت نمي شمارد

    کسي هست که مي شود به او پناه برد

    کسي که شب دلتنگي ها را با او مي توان قسمت کرد

    يک نفر هست

    يک نفر که تا خواب دوباره چشمهايت با توست

    شب دلتنگي هايت را با او قسمت کن

    تنها با او...