تو را دوست مي دارمدر كوچه باغها بوي ليمو مي آيدبوي سيب گلاببوي ريحاني كه در لا به لاي ذهنم مي باردو مرا سر شار از پروانه مي كندبهار را با تو شكوفه مي زنمو سفره هفت سين منپر از پيچگ و ياس مي شودتو را از خدا عيدي گرفتملاي يك نيلوفر آبيرو به سوي طلوعي زرد و نمناكهنگامي كه عطر نعنا در فضا مي رقصيدو من به شفافيت تو اقتدا كردمتو را دوست مي دارمبه مردم مردابهايم سنگ مي اندازمهر لحظه ام را جلوي قدمهايت قرباني مي كنمو در تلاطم سرخي كه سا خته اي باران مي كارم