ميخوانمت به نامي که در باران ها و لبخند ها گم کرده اي.؟
ميخوانمت به نام صبح و سپيده..
به نام بهار .زمستان. پاييز. اين هميشه زيبا و رويايي.
.بله. دهان ما بو و طمع ديگه اي پيدا ميکنه. نام تو را که ميبريم..
نامت را که ميبريم. دلمون ساز زيباي دوست داشتن و مي نوازه.
نام تو که ميبريم عشق زنده ميشه.؟ سلام به نام بزرگ تو اي خداوند عشق افرين.
سلام. گرامي گل.ممنونم. از حضور هميشه گرمي بخش و باصفاتون..قابل اين همه سپاس و مهرباني شما را ندارم. عزيز.؟؟زنده باشي داداشي گل..
..................درست ان لحظه که اسمون با ترانه هاي بارونيش. ما را صدا ميزنه..
و دلمون را نوازش مي ده.خش خش برگهاي پائيزي شعر اشنا برامون ميخونه که بارها و بارها در زندگيمون تکرار شده.
حس کرديم که پائيز اومد.حتمي همه شما صداي پائيز و شنيديد. فصلي ميون زمستون و تابستون.
فصلي پر از رنگ
فصل انار و ترانه.
فصل باران
فصل اسمانهاي سربي رنگ
حتما پائيز را حس کرديد.؟
پائيز رنگ رنگ..
. زيبا .
.عاشقانه..
هزار رنگ.
هزار بار سلامتي و تندرستي تقديمت....كمترين صمد.