يادمان باشد. . فردا سينه خالي کنم .. از کينه اين مردم خوب.؟ و سلامي بدهم. بر خورشيد .. عطر شب بو بدهم. ناز گل را بکشم. و نخندم ديگر. ؟ به ترک هاي دل هر گلدان؟؟ يادمان باشد فردا؟ به دل کوزهء اب . که بدان سنگ شکست. بستي از روي محبت بزنم. تا اگر اب در آن سينه پاکش ريزند.؟ ابرويش نرود.؟ يادمان باشد فردا.؟ جور ديگر باشم.؟ بد نگويم به هوا اب زمين. مهربان باشم با مردم شهر .. و فراموش کنم هر چه گذشت . دست در دست زمان بگذارم. و به لبخندي خوش / به نسيم از سر صدق. سلامي بدهم..؟ و بر انگشت نخي بر بندم. تا فراموش نگردد. فردا. زندگي شيرين است. زندگي بايد کرد..؟ ؟؟؟؟ سلام
.راستشو بخواي خان داداش من واقعا مي ترسم اين چيزها رو مي خونم اخه....
راستي اپ كردم دوس داشتيد بيايد ..خوشحال ميشم...
خدا نگهدار.
به قول خودتون يا علي مدد...