عشق يعني از سپيده تا سحر عشق يعني پا نهادن در خطرعشق يعني عقل شد مدهوش توعشق يعني عاقبت آغوش توعشق يعني غوطه خوردن بين موج عشق يعني رد شدن از مرز اوج
عشق يعني آفتاب بي غروبعشق يعني آسمان ، يعني فروغعشق يعني آرزو ، يعني اميد عشق يعني روشني ، صبح سپيدعشق يعني نغمه هاي مهربان
عشق يعني رقص آب و آينهعشق يعني عقل شد مدهوش توعشق يعني عاقبت آغوش توعشق يعني اشک ، عاطفه عشق يعني يادگاري ، خاطرهعشق يعني لايق مريم شدنعشق يعني با خدا همدم شدن عشق يعني جام لبريز از شرابعشق يعني تشنگي ، يعني سرابعشق يعني خواستن ، بال بال زدنعشق يعني سوختن ، پر پر زدنعشق يعني با (خدايا) ساختنعشق يعني چون هميشه باختنعشق يعني مستي وديوانگيعشق يعني با جهان بيگانگيعشق يعني شب نخفتن تا سحرعشق يعني سجدها با چشم ترعشق يعني سر به دارآويختن عشق يعني اشك حسرت ريختنعشق يعني سوختن با ساختنعشق يعني زندگي را باختنعشق يعني ديده بر در دوختنعشق يعني در فراقش سوختنعشق يعني انتظار و انتظارعشق يعني هرچه بيني عكس يارعشق يعني سوزني آه شبانعشق يعني معني رنگين كمانعشق يعني شاعري دلسوختهعشق يعني آتشي افروختهعشق يعني با گلي گفتن سخنعشق يعني خون لاله بر چمن
با پاره هاي گل كه حرف ميزني.؟
دهانت معطر ميشود.
بوي ياسين ميدهد لباهايت.
بوي واقعه ميگيرد پلكهايت.
با پاره هاي گل كه حرف ميزني..
دلت ميشود شمس. دلت ميشود ننج..
دلت مي شود افلاك.
با اين پاره ها كهكشانها روشن شده اند.
ستاره ها سو سو زده اند..
ابها نماز اجابت خوانده اند.
با اين پاره ها. كوه سجده كرده است.
بايد صبور بود بايد زيبا ديد.
بايد روشن ايستاد.
بايد پاره پاره سوخت.
اين شناسنامه زخم است.
چقدر گلي اي ايه تشنه.
اي ايه تابناك.
اي ايه گريبان چاك.
چقدر سينه ات نيستاني ايست.
.چه بوي خوشي داري
اي ايه استخوان شكسته.
اي ايه صورت بنفش.
چقدر فوارهء زخم هايت
اندو ه ناگ است.
اي پاره پاره بر نيزه ها.
در طلوع.
اي افتاب بر پيشاني .
عاشورا داغ ناك..
دريا دريا تشنهء نام سرخ توايم.
يا حسين..
دريا دريا مرواريد خواب مي بينم
همه دنيا رو مهتاب ميبينم
مني كه تشنه يك قطره بودم
حال اقيانوسي از آب مي بينم
مويد
سلام به شما دوست گرامي زيارتتان مقبول درگاه الهي باد خوشا به سعادتان كه زيارت امامان نصيتان گشت
من نيز اين پيوند اسماني را بر عرش و فرش تبريك و تهنيت عرض ميكنم
با اجازه قافله نور را زينت بخش عشق ملكوتي نمودم
مويد باشيد
يا حق
سلام خان داداش
منم (البته با كمي تاخير) اين پيوند اسماني رو به همه تبريك ميگم .
زيارت هم قبول خان داداش . خوشبحالت كه رفتي . و ممنون بابت اينكه نايب الزياره بودين از طرف من و همه بچه ها .
سوغاتي چي اوردي ؟فقط اميدوارم مثل من نگي سلامتي خودم اون به جاش و اينكه سلامتي شما دعاي هرروز ماست (شايد كادو بزرگه به من برسه با اين جمله ها) .
فقط يه چيزي ميگم وقتي اسم منو سارا رو ميگفتي گفتي كه من يه ستاره دارم اشتباهي رخ نده يه هويي ؟
اما از شوخي گذشته دلمون تنگ شده بود برات .
هميشه موفق و شاد باشي
خدانگهدار
بسم رب الزهرا
اين پيوند آسماني مبارك باد
هوالعزيز
سالروز تزويج سردمدار ولايت
و ريحانه نبوت
بر همه عاشقان كرامت
مبارك باد
با سلام و عرض ادب
برادر بزرگوارم بازگشتتون رو از سفر روحاني مشهد الرضا خوشامد ميگم. زيارتتون قبول . و بي نهايت ممنون كه نائب الزياره حقير هم بوديد . انشالله دعاي شما با آن نفس مسيحايي اثر ميكنه و من هم روزي نه چندان دور به اين سعادت نائل خواهم شد . البته نه از آن جهت كه قابل چنين لطفي باشيم . نه. اما به حرمت دعاي دل پاك شما قطعا مورد تفقد قرار خواهم گرفت . چرا كه يقين دارم مولاي غريبمان دست رد به سينه حبيباني چون شما نميزنه .
شود آن روز كه خاك سر كويش باشم ..................
مويد و منصور باشيد
يكي بود يكي نبودزير گنبد كبودلخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسه بود.زار و زار گريه مي كردن پريامث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.گيس شون قد كمون رنگ شبقاز كمون بلن تركاز شبق مشكي ترك.روبروشون تو افق شهر غلاماي اسيرپشت شون سرد و سيا قلعه افسانه پير. از افق جيرينگ جيرينگ صداي زنجير مي اومداز عقب از توي برج شبگير مي اومد... « - پريا! گشنه تونه؟پريا! تشنه تونه؟پريا! خسته شدين؟مرغ پر بسه شدين؟چيه اين هاي هاي تونگريه تون واي واي تون؟ » پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه ميكردن پريامث ابراي باهار گريه مي كردن پريا***« - پرياي نازنينچه تونه زار مي زنين؟توي اين صحراي دورتوي اين تنگ غروبنمي گين برف مياد؟نمي گين بارون ميادنمي گين گرگه مياد مي خوردتون؟نمي گين ديبه مياد يه لقمه خام مي كند تون؟نمي ترسين پريا؟ نمياين به شهر ما؟ شهر ما صداش مياد، صداي زنجيراش مياد- پريا! قد رشيدم ببينيناسب سفيدم ببينين:اسب سفيد نقره نليال و دمش رنگ عسل،مركب صرصر تك من!آهوي آهن رگ من! گردن و ساقش ببينين!باد دماغش ببينين!امشب تو شهر چراغونه خونه ديبا داغونهمردم ده مهمون مانبا دامب و دومب به شهر ميانداريه و دمبك مي زننمي رقصن و مي رقصوننغنچه خندون مي ريزننقل بيابون مي ريزنهاي مي كشنهوي مي كشن:« - شهر جاي ما شد!عيد مردماس، ديب گله دارهدنيا مال ماس، ديب گله دارهسفيدي پادشاس، ديب گله دارهسياهي رو سياس، ديب گله داره » ...***پريا! ديگه توک روز شيكسهدراي قلعه بسّهاگه تا زوده بلن شينسوار اسب من شينمي رسيم به شهر مردم، ببينين: صداش ميادجينگ و جينگ ريختن زنجير برده هاش مياد.آره ! زنجيراي گرون، حلقه به حلقه، لابه لامي ريزد ز دست و پا.پوسيده ن، پاره مي شنديبا بيچاره ميشن:سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار مي بيننسر به صحرا بذارن، كوير و نمكزار مي بينن عوضش تو شهر ما... [ آخ ! نمي دونين پريا!]در برجا وا مي شن، برده دارا رسوا مي شنغلوما آزاد مي شن، ويرونه ها آباد مي شنهر كي كه غصه دارهغمشو زمين ميذاره.قالي مي شن حصيراآزاد مي شن اسيرا.اسيرا كينه دارنداس شونو ور مي ميدارنسيل مي شن: گرگرگر!تو قلب شب كه بد گلهآتيش بازي چه خوشگله! آتيش! آتيش! - چه خوبه!حالام تنگ غروبهچيزي به شب نموندهبه سوز تب نمونده،به جستن و واجستنتو حوض نقره جستن الان غلاما وايسادن كه مشعلا رو وردارنبزنن به جون شب، ظلمتو داغونش كننعمو زنجير بافو پالون بزنن وارد ميدونش كننبه جائي كه شنگولش كننسكه يه پولش كنن:دست همو بچسبندور ياور برقصن« حمومك مورچه داره، بشين و پاشو » در بيارن« قفل و صندوقچه داره، بشين و پاشو » در بيارن پريا! بسه ديگه هاي هاي تونگريه تاون، واي واي تون! » ... پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريامث ابراي باهار گريه مي كردن پريا ...***« - پرياي خط خطي، عريون و لخت و پاپتي!شباي چله كوچيك كه زير كرسي، چيك و چيك تخمه ميشكستيم و بارون مي اومد صداش تو نودون مي اومدبي بي جون قصه مي گف حرفاي سر بسه مي گفقصه سبز پري زرد پريقصه سنگ صبور، بز روي بونقصه دختر شاه پريون، -شما ئين اون پريا!اومدين دنياي ماحالا هي حرص مي خورين، جوش مي خورين، غصه خاموش مي خورين كه دنيامون خال خاليه، غصه و رنج خاليه؟ دنياي ما قصه نبودپيغوم سر بسته نبود. دنياي ما عيونههر كي مي خواد بدونه: دنياي ما خار دارهبيابوناش مار دارههر كي باهاش كار دارهدلش خبردار داره! دنياي ما بزرگهپر از شغال و گرگه! دنياي ما - هي هي هي !عقب آتيش - لي لي لي !آتيش مي خواي بالا تركتا كف پات ترك ترك ... دنياي ما همينهبخواي نخواهي اينه! خوب، پرياي قصه!مرغاي شيكسه!آبتون نبود، دونتون نبود، چائي و قليون تون نبود؟كي بتونه گفت كه بياين دنياي ما، دنياي واويلاي ماقلعه قصه تونو ول بكنين، كارتونو مشكل بكنين؟ » پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريامث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.***دس زدم به شونه شونكه كنم روونه شون -پريا جيغ زدن، ويغ زدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن[ پائين اومدن پود شدن، پير شدن گريه شدن، جوون شدن[ خنده شدن، خان شدن بنده شدن، خروس سر كنده شدن،[ ميوه شدن هسه شدن، انار سر بسّه شدن، اميد شدن ياس[ شدن، ستاره نحس شدن ... وقتي ديدن ستارهيه من اثر نداره:مي بينم و حاشا مي كنم، بازي رو تماشا مي كنمهاج و واج و منگ نمي شم، از جادو سنگ نمي شم -يكيش تنگ شراب شديكيش درياي آب شديكيش كوه شد و زق زدتو آسمون تتق زد ... شرابه رو سر كشيدمپاشنه رو ور كشيدمزدم به دريا تر شدم، از آن ورش به در شدمدويدم و دويدمبالاي كوه رسيدماون ور كوه ساز مي زدن، همپاي آواز مي زدن: « - دلنگ دلنگ، شاد شديماز ستم آزاد شديمخورشيد خانم آفتاب كردكلي برنج تو آب كرد.خورشيد خانوم! بفرمائين!از اون بالا بياين پائينما ظلمو نفله كرديماز وقتي خلق پا شدزندگي مال ما شد.از شادي سير نمي شيمديگه اسير نمي شيمها جستيم و واجستيمتو حوض نقره جستيمسيب طلا رو چيديمبه خونه مون رسيديم ... »***بالا رفتيم دوغ بودقصه بي بيم دروغ بود، پائين اومديم ماست بودقصه ما راست بود: قصه ما به سر رسيدغلاغه به خونه ش نرسيد، هاچين و واچينزنجيرو ورچين!شعر پريا از احمد شاملو...
سلام
چقدر زيبا بود .انشالله در دنيا از الطاف آن بزرگان بهره مند باشيد ودر سراي آخرت از همنشيني آن سروران لذت ببريد كه عزيزي مي گفت بهشت هم بي فاطمه (س) و علي (ع) صفا ندارد .
بهشت ما ديدن رخسار منور اين بزرگان است وبس .دست بوسي خاندان نور بالاترين مرتبه شوق است در صحراي شور.
شورتان به شعف نگاه به فرزند زهرا (س) به گل وصل معطر باد.
به حق الطاف بي نظير مهربانترين مهربان، روزي در اين ايام چشممان به سرور خانه فاطمه (س) نوراني گردد.
در چنين روزهايي بي سر ،براي عرض ارادت به ديدار دلدار عزم سفر كنيم وبه ميكده عشق كه رسيديم دق الباب كنيم وحضرت با همه مهمانهاي عزيزي كه دارند ما را به حضور بپذيرند كه مي دانند عمري دل در طلب ديدار به دورترين افق آسمان چشم انتظار دوخته بوديم .
و عالمند كه ديگر چشمي براي انتظار ودلي براي بي قراري نمانده است.
يا دردانه دشت عشق بيا كه ...
بار الها.
من گمراهم. تو هدايتم كن.
من فقيرم. تو غني ام كن.
من غمگينم، تو شادم كن
من دلشكسته ام، تو آبادم كن
پروردگارا
در اين دنياي تيره، در اين دنياي پر غم فقط تو را دارم.
با ياد توست كه مي توانم مصيبتهاي وارده را تحمل كنم.
قوي و استوارم گردان
خب داداشي... سلام و احوالپرسي ها تموم شد... حالا بگو ببينم داداشي.. سوغاتي چي آوردي.. اگه تو سوغاتي ها هم پارتي بازي كرده باشي.. ها... نه من نه تو.... نه تو......... نه من........ شوخي كردم.. اما خب .. اون كادو بهتره و بزرگتره رو واسه من كنارش بزار.ههههههههههه. بازم شوخي كردم....
دعاي خير شما داداشي واسه ما خودش بزرگترين سوغاتي هست.
اميدوارم كه خدا به زودي زود دعوتنامه زيارت خونه خودش رو برات بفرسته... اونوقت مي گيم.. حاج داداشي. يا نه.. همون حاجي خالي..
صميمانه براي شما داداش خوبم بهترين آرزوها رو دارم..
موفق و پيروز باشي.
خدانگهدار.