• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : جز ياد تو در دلم قراري نبود
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام ديگه جايزه هم كه نباشه عادت كرديم و خوگرفتيم بياييم و يه دل نوشته بزاريم اينجا


    وقتي ، قلبم از غصه پر مي شود ،وقتي بغض هايم پشت سر هم مي شكند ،
    و من نمي توانم اشكهايم را مخفي كنم ، وقتي انتظارهايم به پايان نمي رسد ،
    و زماني كه تحملم تمام مي شود ،آن وقت است كه به تو نياز دارم ،
    آن وقت است كه تو را صدا مي زنم ، تو را مي خوانم و تو را آه مي كشم ، آه ، آه...

    آه ، اي پروردگار مهربانم ،
    اي مونس شبهاي تارم و اي همدم روزهاي تنهايي ام!

    آن زمان كه من در زندگي شكست خوردم ‍‍، وهمه چيز و همه كس ،
    با من پيمان تنهايي بستند ، تنها اميدم تو بودي .
    زماني كه تاب و توان از من گريخت ، و من ديگر ياراي ايستادن نداشتم ،
    تنها تو بودي كه به ياريم شتافتي و مرا از فكر تنهايي و بي مقصدي نجات دادي.

    پس بگذار بگويم كه : بي انديشه ي تو نتوانم زيست.

    خداوندا

    وقتي گره ي تك تك بغض هايم را باز مي كني ،
    وقتي دانه دانه اشكهايم را پاك مي كني،
    و يكي يكي غصه ها را از دلم بر مي داري،
    همه ي نا اميدي هايم ، اميد مي شود.

    مهربانا

    حال كه تو ، اينگونه زنگارهاي دلم را مي زدايي،
    و ياريم مي رساني ، من نيز بايد زانوي غم را رها كنم ،برخيزم ،
    و ببينم كه اميد ، اين ستون محكم زندگي ،
    شاخه هاي خود را در اطرافم گسترانيده است .

    آري ، ديگر شكست و نااميدي رنگ باخته ،
    وبرايم ، معناي خود را از دست داده است.
    اين صداي اميدهاي فرداست كه در جسم و روحم طنين انداز گشته است...