• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : غــديـــر ، خورشيد تابان ولايت
  • نظرات : 6 خصوصي ، 25 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    به نام حضرت دوست


    واقعه غدير حادثه اى تاريخى نيست كه در كنار ديگر وقايع بدان نگريسته شود.
    غدير تنها نام يك سرزمين نيست.
    غدير يك تفكر است،
    نشانه و رمزى است كه از تداوم خط نبوّت حكايت مى كند.
    غدير نقطه تلاقى كاروان رسالت با طلايه داران امامت است

    خديا ما را بيامرز
    در پناه حضرت دوست

    با سلام.

    در تفكر بنيادي شيعي اين اعتقاد وجود دارد كه اگر پس از پيامبر (ص) منصب رهبري جامعه بدست امامان معصوم (ع) قرار ميگرفت ؛ بشر همواره راه سعادت را پيموده ، امروز اوضاع بهتري داشت.از اين رو ما به غدير ارج مي نهيم و بدنبال همان تفكر بنيادين هستيم.

    ممنون از اينكه سر زديد. موفق باشيد.

    سلام دوست عزيز

    منم عيد عزيز غدير رو به شما و همه عاشقان اهل بيت عليهم السلام تبريك ميگم.

    سلام

    من هم عيد بزرگ شيعيان عيد غدير را به تمامي محبان مولامون اميرالمومنين علي عليه السلام تبريك مي گم. اميدوارم جزء منتظران ظهور فرزندش باشيم.

    به نام او كه هر چه كرديم به چشم كرمش زيبا بود

    عيد غدير عيد الله اكبر است يعني عيد بزرگ خداست

    امام صادق (ع )

    آن روز محمد از نگاهش

    بر چهره دشت نور پاشيد

    از پشت تمام تيرگي ها

    خورشيد به روي دشت خنديد

    از دعوت آسماني او

    آرام علي ز جاي برخاست

    او گفت پس از غروب خورشيد

    اين رود زلال حكم فرماست

    يك دفعه تمام دشت پر شد

    از عطر صميمي خداوند

    بر شاخه صبح تاب خوردند

    گلهاي ظريف و سرخ لبخند

    آهسته به روي دشت باريد

    لبخند فرشتگان زيبا

    هم دشت غدير پر شد از شوق

    هم كوچه قلب آسمانها

    امروز كه باز روز عيد است

    هر چند علي ميان ما نيست

    اين رود زلال و صاف و شفاف

    در سينه آفتاب جاريست

    روز عيد غدير عيد آل محمد است

    امام رضا (ع )

    خوشه هاي نور در هفت آسمان دارد غدير

    باغي از آيينه در هر كهكشان دارد غدير

    در زلال آبشارش جاري خورشيدهاست

    آفتابي از كران تا بيكران دارد غدير

    عيد ولايت بر شما مبارك

    الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية امير المومنين و الائمة عليهم السلام ... با سلام و عرض ادب و احترام /// غدير دلدادگي و مهر ورزي بر شما و رهپويان جاده هاي مهتابي ولايت مبارك باد .. يا علي مدد . التماس دعا

    عيد ولايت بر عاشقان علي زمان مبارک باد


    سلام. عزيز گل..

    زنده باشي دوست داشتني

    و ممنونم خانه دل را روشن كردي

    با حضور گلت..شاد شدم.

    .شاداب باشي و سربلند..

    دستهاي التماس و خواهش.

    بر درگاه. خانه ان مهربان امام عزيز

    و روز افزون.بيشمار

    و بر شما دوست خوبم..مبارك..

    پيروز باشي عزيز..

    كمترين شما..صمد

    يا علي..

    ...........................

    منوتو بهترين خوشحالي . ......
    .منو و عشق تو و دستي خالي.
    اي شديدآ همهء هستي من ....
    رمز ايمان و توهي دستي من.
    تويي ان کشمکش هر روزه.
    لحظهء پر تپش هر روزه.
    منو يک جاده چشم براه. ..
    جاده اي از شب تا خلوت ماه ..
    اخرين خانهء اين جاده تويي.
    اتفاقي که نيفتاده تويي. ..
    اون که پر از خستگي اند.
    نقشي از نوعي دلبستگي اند..
    دستهايم که نياز الودن.
    همه عمر به سويت بودن. ..
    باز هم باش و فداکاري کن.
    ارزوهاي منو ياري کن.
    توفريبانه تر از روح مني. ..
    بي نسيبانه تر از روح مني.
    بي عطر تو پنجره ها دلتنگ اند.
    همهء منظره ها بي رنگ اند...
    بي تو جنگل همه جايش قفس است ..
    گل اگر خرده نگيري هوس است؟ ..
    اسمان زنداني خط خطي است.
    زندگي پاياني خط خطي است...
    با کليد نفس گرم تو بود.
    قفل قلب من اگر. نرم تو بود.
    اي بهاري که چنين ارامي.
    شاخه در شاخه همه ابهامي. ..
    من و اين راز گشودن از تو .
    با همين شعر سرودن از تو.
    اسمان لحظهء تنهايي تو. ..
    ماه اينه زيبايي تو.
    کهکشانها که درنگي دارند.
    پولک رنگ به رنگي دارند...
    هر يک آزيني. تاري از مو. ..
    يک گل تازه به کنج گيسو.
    در شب شعر نگاهت اي دوست. ..
    مانده ام چشم براهت اي دوست؟؟؟ .
    لب تو نقطهء اغاز وجود.
    ابرويت منحني. بود و نبود. ..
    در شب خالي دريا و درخت.
    موج گيسوي تو. طوفاني سخت. ..
    شب تو تجربه اي رويايي.
    اخرين فرصت استسنايي.
    ميرسم . ميرسم.اخر يک روز.
    به تو. اري به تو.اي عشق هنوز. ..
    همسفر درياها همدرد بال و پر درُناها.
    تو بشارت به پرستوهايي. ..
    مايه جراعت. آهوهايي.
    روح ازاد کبوترها.تو.
    رويش شاد سنوبرها تو.
    ميوه ها با تو رسيدن دارند. ..
    سيب ها حسرت چيدن دارند.
    با تو گيلاس با چشم بيدار.
    که نوازش کني او را يک بار. ..
    سبزه تا يک نفس اميخت بتو.
    سبز و سر زنده بر انگيخت زه تو.
    چشم بد تا به ابد دور از تو .
    که بُود مستي انگور از تو .؟ ..
    لبت از نقمهء شادي لبريز.
    نفست مثل قناري يک ريز.
    چکه يي سرخي رويت اي داد؟ .....
    صبحدم در چمن لاله فتاد.
    سرخ شد لاله زه شرم رخُ تو .؟ ....
    خنده کردي و شدي پاسخ تو .
    تا که در اينه لبخند زدي.
    باورم شد که تو جادو بلدي؟ ....
    تو به جادو هم رونق دادي.
    سر. را مرتبه حق دادي؟ ..
    اينه آه شد و مات تو شد.
    روح مهتاب شد و ماه تو شد.
    همهء هستي من ابي محض. ..
    اين همه اب

    روز عيد است و همان به كه سلام تو كنيم
    مطلع الفجر دل خويش بنام تو كنيم

    جانشينى محمد (ص) به تو فرخنده بود
    عهد تجديد، در اين بيعت عام تو كنيم
    امروز احمد را به لب رازى مگو بود
    رازى كه بهر خلق مجد آبرو بود

    فرمان ابلاغ از خدا گرديد صادر
    اسرار پنهانى باطن گشت ظاهر

    در وادى خم غدير آن راست قامت
    بر طبق فرمان خدا كردى اقامت

    قدرى تحمل كرد آن مير سر افراز
    تا رفتگان آيند و خيل ماندگان باز

    شد از جهاز اشتران آماده منبر
    شد بر فراز آن پيمبر ز امر داور

    احمد كه بودى ملك هستى پاى بستش
    فرمان به لب دست على بودى به دستش

    لعل لبش را همچو گل بگشود احمد
    رو كرد بر جمعيت و فرمود احمد

    من بر شما پيغمبر گفتند آرى
    منصوب حى داورم گفتند آرى

    از من خطايى سر زده گفتند هرگز
    ظلم و جفايى سر زده گفتند هرگز

    گفتا كه از من بر شما حجت تمام است
    حجت تمام و بر شما از حق پيام است

    هر كس مرا مولا و آقايش بخواند
    بايد على را رهبر و مولا بداند

    جز او كس ملك ولايت را ولى نيست
    از بعد من مولا كسى غير از على نيست

    از پيش خود هرگز نكردم انتصابش
    بر خلق كرده ذات خالق انتخابش

    هر كس كه در حق على حرمت گذارد
    او را بدون شك خدايش دوست دارد

    هر كس كه دشمن با امير المومنين است
    فردا حسابش با كرام الكاتبين است

    من شهر علم بر شما او هست بابش
    اسرار خلقت جوهر است و او كتابش

    حجاج را چون حكم خالق ضامن آمد
    از دومى گلبانگ بخ بخ آمد

    افروز كردى با على آن پست بيعت
    روزى دگر شد غاصب غصب خلافت

    هر چند عيد عروه الوثقاى دين است
    هنگامه شور و نشاط مسلمين است

    اما چه سازم چون كنم دل بى قرار است
    از بى قرار ديده من اشكبار است

    بعد از نبى آن پست مى دانى چه ها كرد
    در را شكست و غنچه را زا گل جدا كرد

    آن بى حيا با عده اى پيمان ببستند
    پهلوى زهرا را به ضرب در شكستند

    دادند از اين راه حق مرتضى را
    مزد سفارشهاى ختم الانبياء را

    ژوليده ام كز داغ زهرا داغدارم
    هستم گنهكار و على را دوست دارم


    عيدغدير خم ، روز اكمال دين و تداوم خط


    رسالت در آئينه امامت مبارك باد



    در غدير خم , طلوع نور بود
    خم , تجلى گاه , كوه طور بود
    كاروانى شد, مقيم آن زمين
    كاروان سالار, ختم المرسلين
    غرق شادى , جمله افلاكيان
    خرم و سرمست خيل خاكيان
    جبرئيل آورد, پيغام از خدا
    بر حبيب او, رسول مصطفى (ص )
    گفت آوردم , به فرمان كريم
    بهر تو اينك پيامى بس عظيم
    امتت را آگه از اين راز كن
    عقده از كار دو عالم باز كن
    داد فرمان خاتم پيغمبران
    تا به پا شد, منبرى در آن مكان
    بر فراز منبر آن , والا مقام
    كرد حجت بر مسلمانان تمام
    گفت پيغمبر(ص ) كه بعد از من على
    رهبر خلق و امام است و ولى
    پس بخوانيد اى قدح نوشان خم
    آيه اليوم اكملت لكم
    خانه زاد خانه امن خدا

     <      1   2