* ام البنين, فاطمه بنت حزام بن خالد بن ربيعه, برادر لبيد, شاعر معروف. وى زنى با كمال و دانش و ادب بود و بسيار پارسا. قمر بنى هاشم و عبدالله و جعفر و عثمان بن على, چشم و چراغ زندگى او بودند كه در كربلا جاودانه شدند.اين زن پارسا مى گفت: فرزندانم و هرچه در زير آسمانهاست, فداى حسين(ع) باد. وى مرثيه هاى جانگدازى سروده, كه از آن جمله است:لاتدعونى ويك ام البنينتذكرينى بليوث العرينكانت بنون لى اُدعى بهمواليوم اصبحت ولامن بنيناربعة مثل نسور الرُبىقد واصلوا الموت بقطع الوتينمرا اُم البنين مخوانيد; زيرا به ياد شيران بيشه خود مى افتم.روزى فرزندانى داشتم كه مرا به نام آنان مى خواندند ولى امروز ندارمچهار فرزند چون شاهبازهاى شكارى داشتم كه مرگ آنان فرا رسيد و رگهاى گردن شان را بريدند.و از مرثيه هاى اوست:يا من رأى العباس كرَّعلى جماهير النقدو وراه من ابناء حيدركلُّ ليثٍ ذى لِبدأنبئت أنّ ابنى اُصيببرأسه مقطوع يدويلى على شبلى أمال برأسه ضرب العمد؟لوكان سيفك فى يديك لما دنا منه أحدچه كسى عباس را ديد كه به گروه پَست حمله مى كرددر آن هنگام كه فرزندان حيدر در كارزار, چون شيران در پشت سر وى بودندشنيدم در هنگامى كه دستش قطع شده بود, فرقش مورد اصابت قرار گرفته استواى بر من, آيا بر فرق شير شجاع من عمود فرود آمد و سر او را كج كرد؟