• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : نقش زنان در حماسه ي عاشورا - قسمت سوم
  • نظرات : 10 خصوصي ، 37 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     

    * ام البنين, فاطمه بنت حزام بن خالد بن ربيعه, برادر لبيد, شاعر معروف. وى زنى با كمال و دانش و ادب بود و بسيار پارسا. قمر بنى هاشم و عبدالله و جعفر و عثمان بن على, چشم و چراغ زندگى او بودند كه در كربلا جاودانه شدند.
    اين زن پارسا مى گفت: فرزندانم و هرچه در زير آسمانهاست, فداى حسين(ع) باد. وى مرثيه هاى جانگدازى سروده, كه از آن جمله است:
    لاتدعونى ويك ام البنين
    تذكرينى بليوث العرين
    كانت بنون لى اُدعى بهم
    واليوم اصبحت ولامن بنين
    اربعة مثل نسور الرُبى
    قد واصلوا الموت بقطع الوتين
    مرا اُم البنين مخوانيد; زيرا به ياد شيران بيشه خود مى افتم.
    روزى فرزندانى داشتم كه مرا به نام آنان مى خواندند ولى امروز ندارم
    چهار فرزند چون شاهبازهاى شكارى داشتم كه مرگ آنان فرا رسيد و رگهاى گردن شان را بريدند.
    و از مرثيه هاى اوست:
    يا من رأى العباس كرَّ
    على جماهير النقد
    و وراه من ابناء حيدر
    كلُّ ليثٍ ذى لِبد
    أنبئت أنّ ابنى اُصيب
    برأسه مقطوع يد
    ويلى على شبلى أما
    ل برأسه ضرب العمد؟
    لوكان سيفك فى يد
    يك لما دنا منه أحد

    چه كسى عباس را ديد كه به گروه پَست حمله مى كرد
    در آن هنگام كه فرزندان حيدر در كارزار, چون شيران در پشت سر وى بودند
    شنيدم در هنگامى كه دستش قطع شده بود, فرقش مورد اصابت قرار گرفته است
    واى بر من, آيا بر فرق شير شجاع من عمود فرود آمد و سر او را كج كرد؟

    يكي از مرثيه سرايان عاشورا, ام كلثوم, دختر على بن ابيطالب است. آن بانوى بزرگوار و صاحب منزلت, به زينب صغرى نامبردار بود و با كنيه ام كلثوم. او, همسر عون بن جعفر و يا محمد بن جعفر است. او پس از بازگشت از سفر پر رنج و اندوه كربلا, چهار ماه و ده روز, بى حسين(ع) به سر برد و آن گاه مرغ روحش, قفس تن را شكست و به ملكوت پرواز كرد:
    قتلتم اخى ظلما فويل لامكم
    ستجزون نارا حرا يتوقد
    سفكتم دماء حرم الله سفكها
    وحرمها القرآن ثم محمد

    واى بر مادران شما كه برادرم را به ستم شهيد كرديد, به زودى آتشى برافروخته پاداشتان خواهد بود
    خونهايى را ريختيد كه خدا و قرآن و سپس محمد(ص) ريختن آن ها را حرام كرده اند
    .
    * سكينه, دختر امام حسين(ع): او سيده زنان عصر خود بود و در عقل و ادب و هوش و عفت, بر همه زنان برترى داشت. خانه او جايگاهِ علم, ادب, فقه و حديث بود. اين بانوى بزرگ و عبدالله شيرخوار, كه در كربلا شهيد شد, هردو فرزندان رباب همسر سالار شهيدان بودند. گويند نامش آمنه و لقبش سكينه بوده است. زمان تولد و وفات وى چندان روشن نيست. از مرثيه هاى عاشورايى اوست:
    لاتَعذليه فهم قاطع طرقه
    فعينه بدموع ذُرَّف غدقه
    ان الحسين غداة الطف يرشقه
    ريب المنون فما أن يخطىء الحدقه
    بكف شرّ عبادالله كلّهم
    نسل البغايا وجيش المَّرق الفسقه
    ييا امة السوء هاتوا مااحتجاجكم
    غدا وجلُّكم بالسيف قد صفقه

    كسى را سرزنش مكن كه راهش را گم كرده است; زيرا از چشمانش اشك فراوان مى بارد.
    در روز طف تيرى به سوى امام حسين(ع) رها شد كه خطا نمى كند و از حدقه چشم امام (سجاد) دور نمى شود
    اين كار به دست كسانى انجام شد كه بدترين مردم و حرامزاده و خارج از دين و فاسق بودند.
    اى بدترين امت, دليل هايتان را در رستاخيز بياوريد. شما برهانى نداريد; زيرا همه شما او را با شمشيرتان زديد.

    * ام لقمان: دختر عقيل بن ابى طالب: هنگامى كه بشير خبر شهادت خونين كفنان كربلا را به مردم مدينه داد, زنان بنى هاشم از خانه ها بيرون آمدند و شيون آغازيدند و ام لقمان چنين به نوحه و ندبه پرداخت:
    ماذا تقولون ان قال النبى لكم
    ماذا فعلتم وأنتم آخرالامم
    بعترتى و بأهلى بعد مفتقدى
    منهم أسارا ومنهم ضُرّجوا بدم
    ما كان هذا جزائى اذ نصحت لكم
    ان تخلفونى بسوءٍ فى ذوى رحمى

    *** بنام تو اي قرار هستي***

    باسلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوارم

    انفجار حرم مطهر امام هادي عليه السلام و امام حسن عسگري عليه السلام را خدمت شما تسليت عرض مي كنم

    انشالله دستهاي پليد و ناپاكشان بريده باد

    و اما عرض شرمندگي ازبابت تاخير در عرض ارادت

    البته قسمت دوم مطلبتون رو هم خوندم . اما به خاطر مشگلاتي كه باسيستم داشتم موفق نشدم كامنت بنويسم. و اين قسمت هم كه اوج نوشته هاي شما در اين خصوص هست كه به هنرنمائي بي نظير شير زن صحراي كربلا در محضر يزيد فاسق پرداختيد . قلمتون سبز

    يكي ديگر از جلوه هاي بي بديل اهل حرم مرثيه سرائي آنهاست كه به اين وسيله پايه هاي كاخ ستم معاويه و يزيد را فرو ريخت و بننان اين خاندان كافر را فرو پاشيد كه نمونه هايي از آن را خدمتتون تقديم مي كنم

    سر ني در نينوا مي ماند اگر زينب نبود

    كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود

    چهره سزخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ

    پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود

    چشمه فرياد مظلوميت لب تشنگان

    در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود

    زخمه زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت

    از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود

    ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام

    در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود

    در عبور از بستر تاريخ ، سيل انقلاب

    پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود

    بسم رب الحسين

    پلك صبوري مي گشايي

    و چشم حماسه ها

    روشن مي شود.

    كدام سرانگشت پنهاني

    زخمه به تار صوتي تو مي زند

    كه آهنگ چشم صبورت

    عيش مغروران را

    منق‍‍ّص مي كند.

    مي دانيم

    تو نايب آن حنجره مشبكي

    كه به تاراج زوبين رفت

    و دلت

    مهمانسراي داغ هاي رشيد است .

    اي زن !

    قرآن بخوان

    تا مردانگي بماند

    قرآن بخوان

    به نيابت كل آن سي جزء

    كه با سرانگشت نيزه ورق خورد

    قرآن بخوان

    و تجويد تازه را

    به تاريخ بياموز

    قرآن بخوان

    تا طبل هلهله

    از هاي و هوي بيفتد.

    خيزران

    عاجزتر از آن است

    كه عصاي دست

    شكست هاي بزك شده باشد.

    تاريخِ زن

    آبرو مي گيرد

    وقتي پلك صبوري مي گشايي

    و نام حماسي ات

    بر پيشاني دو جبهه نوراني مي درخشد.

    زينب!

    سلام. خوشحالم كه به موقع اومد و تونستم اولين نفر باشم.

    همه مطالبت رو خوندم. اما نظرم رو الان واست نمي نويسم. دوباره ميام و كلي برات مي نويسم .

    ولي فقط يه جمله بگم كه اشعاري كه نوشته بودي واقعا جانسوز بود.

    در پناه حضرت دوست باشيد و يا علي

    كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود.

     <      1   2   3