تو را غايب، ناميدهاند،چون«ظاهر» نيستي... :تو را غايب، ناميدهاند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينکه «حاضر» نباشي.«غيبت» به معناي «حاضر نبودن»، تهمت ناروائي است که به تو زدهاند و آنان که بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نميدانند، آمدنت که در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را ميخوانند، ظهورت را از خدا ميطلبند نه حضورت را، وقتي ظاهر ميشوي، همه انگشت حيرت به دندان ميگزند با تعجب ميگويند که تو را پيش از اين هم ديدهاند. و راست ميگويند، چرا که تو در ميان مائي، زيرا امام مائي، جمعه که از راه ميرسد، صاحبدلان «دل» از دست ميدهند و قرار از کف مينهند و قافله دلهاي بيقرار روي به قبله ميکنند و آمدنت را به انتظار مينشينند...و اينک اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله» در آستانه آدينهاي ديگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه ميکنيم
اللهم عجل لوليك الفرج