گوهر رخشان ايمان زينب(ع) است
اختر تابان عرفان زينب(ع) است
قطرهاي کوثر ز آب رحمتش
بردباري شرمگين از همتّش
کيست زينب محرم بزم حضور
روي او تفسيري از «الله نور»
چون به دنيا آمد آن فرخنده زن
شد به گيتي نور حق پرتو فکن
خانه زاد وحي حق تا رخ گشود
آبروي آفرينش را فزود
زينب آن پرورده دامان عشق
نام او سر لوحه ديوان عشق
جان او از عشق حق افروخته
وز شرار عشق، جانش سوخته
عقل گشته مات از ايثار او
عشق سرگردان شده در کار او
مرد و زن خدمتگزار درگهش
توتياي چشم جان، خاک رهش
زينب آن دردانه آل رسول
دختر والاي زهراي بتول
بود از آغاز همگام حسين
نقش بر لوح دلش نام حسين
بسته پيمان با خدا روز الست
تا به راهش بگذرد از هر چه هست
صبر را بخشيده معنايي شگرف
وصف صبر او برون از حدّ حرف
از قيام روز عاشورا حسين
کرد دين را زنده در دنيا حسين
شد قيام او به عالم بي قرين