اي غصه دار بانوي بشكسته قامت
كي مي نمايي با ظهور خود قيامت
شب مهتاب و ابر پاره پاره
به دور از چشم تبدار ستاره
گل ياسم مكن نامهرباني
بگو از درد و غمهايت دوباره