فاطمه يعني ....
فاطمه هزاران سال عشق.
هم صدا با ها هاي بي كسي
فاطمه يعني دواي بي كسي.
كعبه درماندگان قبله اهل زمين و آسمان..
فاطمه ميقات ياري هاي من خانقاني بر دل تنهاي من
فاطمه يعني جهاني ماجرا ابتداي تا ابد بي انتها.
فاطمه يعني ستيز با ستم
فاطمه يعني خروشي دم به دم
فاطمه يعني شرف يعني نبرد
فاطمه ترسيمي از نور وصدا حالتي با گوش وبا چشم آشنا
فاطمه ماندن بر آشيان يادها..
فاطمه پيچيده برفريادها
فاطمه قدر هزاران سال داغ
فاطمه يك زيارتگاه يه دنيا چراغ
فاطمه هر واژه اش صد اعتبار
فاطمه هر لحظه اش صد افتخار
فاطمه زيبا چه فرزانگي يك زن و هفت اسمان مردانگي
فاطمه شمع ره سرگشتي. يك زن و يك شور شو يك يا خدا
فاطمه ميخانه اي با صد سبو
فاطمه يعني شرف آبرو.
اي كه جزاين صحنه سازي مي كني با قلم طفلانه بازي مي كنيد
فاطمه غم نامه افسوس ما
فاطمه عطر گل ناموس ما
فاطمه تكرار در تعداد اشك
فاطمه فرياد خون فرياد اشك .. حرمت نامش به هردردي دواست تربتش چون يا خدا مشكل گشاست
فاطمه يعني كرامت داشتن رفتن و با خون خود گل كاشتن
فاطمه يك دفترو صد سرگذشت لحظه از هر چه ميبايد گذشت
فاطمه يعني سلام يك نماز
فاطمه يعني خيام افروختن آشيان از مرغ مولا سوختن
فاطمه يعني نرفتن زيربار
فاطمه يعني دويدن روي خاك
فاطمه هر داد خواهي را صد اميد
فاطمه نيروي بازوي شهيد
فاطمه پنهان درون آبها