سلام// بالاخره شناختمت زرنگ اين كار درستي نيست كه يواشكي مياي و ميري و نميگي كي هستي ولي چرا ديگه هيات نمياي بابا دلمون واست تنگ شد راستي من آژانس رو راه انداختم يه وقت راننده ماننده مي شناختي بفرست بياد خوشحال مي شم// در ضمن ممنونم كه بازم قدم رو چشمام گذاشتي// يا حق امام حسن مجتبي عليه السلام پشتيبانتون
درنمازم خم ابروي تو ياد آمد/حالتي رفت كه محراب به فرياد آمد
از من اكنون طمع صبر و دل وهوش مدار/كان تحمل كه تو ديدي بر باد آمد
اين بود همه هستي ما
استوار باشيد وپايدار
چگونه به عدالت هستي ايمان نداشته باشم،
در حالي كه مي دانم، خواب آنهايي كه بر بالش پر مي خوابند،
زيباتر از روياي كساني نيست كه شب هنگام بر خشتي ناهموار سر مي نهند.
جبران خليل جبران
ممنون كه به من سر زديد
نظرتون رو در موردتبادل لينك به من بگيد منتظرم
در ضمن از شعرتون هم ممنونم خيلي قشنگ بود بازم سربزنيد
من در آن لحظه كه چشم تو به من مينگرد
برگ خشكيده يايمان را
در پنجه ي باد
رقص شيطاني خواهش را
در آتش سبز!
نور پنهاني بخشش را
در چشمه ي مهر
اهتزاز ابديت را مي بينم
بيش ازين سوي نگاهت نتوانم گريست
اهتزاز ابديت را ياراي تماشايم نيست
كاش مي گفتي چيست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاري است
سلام از ديدن پيامت خوشحال شدم از اينكه دير پاسخ دادم پوزش مي طلبم متاسفانه در برخي اي اس پي ها صفحه اكانت باز نمي شود و. مرا دچار مشكل كرده است .
آخرين مطلبت را خواندم از اينكه مطلبت وقتم را هدر نداد خوشحالم
آپ شدي خبرم كن -خداحافظ
آينه
شنيده بودم در آئينه يکي هستکه تنهاستديشب با خود انديشيدمکه با او دوست شومو تنهائيام را با او قسمت کنمچون در آئينه نگريستمتنهائيام دو چندان گشت
منو از در بيرون كنيد از پنجره مي يام تو
شما لطف داريد و كوچكتر از آن هستم كه حتي تصور ميكنيد .
درس آموختن
يادم دادي در خيالم سياهي را پاك كنم
يادم دادي در آسمانم ابرها را پاك كنم
زيبايي زندگي را در چشمانت آموختم
حرفهايت را در سكوت لبانت آموختم
دستانت را پر مهر كردي تا فراموش نشوي
قلبت را به ياران سپيد دادي تا فراموش نشوي
قضاوت سرنوشت را عدالت كردي
آخرين بار مرگ را زندگي كردي
هدايت را پناه بي پناهان كردي
عشق را راز نيت هر خانه كردي
چه درسها بر من آموختي هست در خاطرم
براي آخرين بار نفس مي ماند در خاطرم
(بنام تو اي آرام جان )
استاد بزرگوار و خواهر گرامي حنا
از اينكه چنين قولي به خودتان داديد كه كم بنويسيد خيلي متاثر شدم شما يكي از اركان و دست مايه هاي ادبي اين بلاگ هستيد و از اينكه ميخواهيد ما را از نوشته هاي خودتون محروم كنيد جاي بسي افسوس است
در هر صورت همينكه اين چند قطره را نيز بر سر ما ميباريد تشكر صميمانه دارم
پايدار باشيد
سلام قول مي دم كه ديگه زياد ننويسم اخه در رو من بسته بودين براي همين چشم ديگه خيلي كم مينويسم هر جا هستيد موفق باشيد
هميشه قرار نيست زماني که زندگيمان غبار آلود شد چشم هايمان را ببنديم