هميشه شادي رو بساز تا غم تو را نسازد نه اين طور نيست موقعي دنيا اومدم ديدم يکي بالاي سرمه همش ميگه عاشقتم دوست دارم هيچ وقت ولت نميکنم شادي رو ازت ميگيرم چون خيلي خيلي دوست دارم هرکجا بري وجود من در توست ميدوني کي بود (غم ) بود بعد ها خواستم غمو رها کنم غم هم فهميد هيچي نگفت رفتم با چندتا ادم اولش خوش بودم گفتم اخ جون غم بدبختي هست تا اون ادما دلم را زدن شکوندن چند روز تنها بودم بعد غم اومد پيشم گفت ديدي همه بي مرامو بيمعرفتو بي صداقتن ديدي حالا من بامعرفت ترينم که هيچ وقت ولت نميکنم هرجا بري باهات ميام تو شادي بري منتظر ت ميمونم که تنها بشي بيام به دردو دلات گوش کنم گفت شادي دشمن منه گفت باز تو تو شادي بري باز منتظرتم