• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : خورشيد پنهان
  • نظرات : 9 خصوصي ، 128 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    «اي که طوفان در دلم انگيختي
    تو مرا از نو به عشق آميختي
    اي دو چشمت رنگ دشت سوخته
    آتشي در جان من افروخته
    رخت عشقي بر تن عريان من
    بوسه هايت نم نم باران من

    باز کن آغوش خود اي همنفس
    بي نيازم کن دگر از همه کس
    تا بگويم راز عشق در گوش تو
    حل شوم در گرميه آغوش تو

    اي که طوفان در دلم انگيختي
    تو مرا از نو به عشق آميختي
    اي نفسهايت نسيم سبزه زار
    سقف خانه پر شد از عطر بهار

    در حريم بستر سوزان تن
    مي تپد چون قلب تو بر قلب من
    مي شکافد پوست من از شور عشق
    مي طراود از نگاهم نور عشق
    ميدود خون در رگ من با شتاب
    از تب داغ تنم در التهاب

    مي فشارد قلب من را اسم تو
    جسم من جاري شده در جسم تو
    اي نفسهايت نسيم سبزه زار
    سقف خانه پر شد از عطر بهار
    گاهي از من عاشقانه ياد کن
    تو به يادم بوسه اي بر باد کن

    باز کن آغوش خود اي همنفس
    بي نيازم کن دگر از همه کس
    تا بگويم راز عشق در گوش تو
    حل شوم در گرميه آغوش تو

    اي که طوفان در دلم انگيختي
    تو مرا از نو به عشق آميختي
    اي نفسهايت نسيم سبزه زار
    سقف خانه پر شد از عطر بهار»<\/h3>