گرفتارم به دل درد جدايي
امان ازعشق واي ازآشنايي
به دل زدزخم چشم چشم زخمي
که از دردش نمي يابد رهايي
به جانت تشنه صد جام مي داد
زدستت طعم يک فنجان مي داد
گرفتارم به درد آشنايي
امان از دوستي واي از آشنايي