امشب از تو مينويسم ،اي تو همسايه ي بارون
بي تو عادت چشامه ،خوندن آيه ي بارون
تو يه عادت قشنگي که شبا مياي سراغم
با چشات خورشيد داغ و مي رسوني به اتاقم
سايه سار مهربوني واژه ي قشنگ بودن
بگو با کدوم ترانه ميرسي به د ستاي من
واسه داشتنت حريصم ،از هجوم گريه خيسم
اي غزلترين ترانه ،امشب از تو مينويسم
امشب از تو مينويسم ،تو که ماه آسموني
تو که از زمين جدايي ،ولي مثل من ميموني
امشب از تو مينويسم ،که من و به من رسوندي
من و از قعر سياهي ،تا به روشني کشوندي
ميخوام اين نوشته ها رو که د لم دفترشونه
خط به خطشو نگاهت مثه آتيش بسوزونه
که د لم جلوي چشمات ،ذره ذره شعله ورشه
تا بفهمي که نميشه ،يه شبم بي تو به سر شه
واسه داشتنت حريصم ،از هجوم گريه خيسم
اي غزلترين ترانه ،امشب از تو مينويسم...