• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : خورشيد پنهان
  • نظرات : 9 خصوصي ، 128 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9      >
     
    روبه روي من و چشمات
    اتفاقي پا به ماهه
    چشماي تو سهم عشقه
    چشمايي که سر پناهه
    بوي عطر پيرهن تو
    برد هوش از عطر شب بو
    به نگاه تو حسود
    چشماي قشنگ آهو
    کاشکي چشمات مال من بود
    با يه رنگ عاشقونه
    بغضمو بغل بگيري
    با يه چشمک ، يه بهونه
    کاشکي چشمات مال من بود
    کاشکي چشمات مال من بود


    سمت و سوي وسعت تو
    سمت و سوي آسمونه
    حرف بارون با تنت نيست
    حرف تو رنگين کمونه
    داشتن تو يه قراره
    بين قلب من و دريا
    شور شعر و شوق شعري
    ديدنت وقت تماشا
    کاشکي چشمات مال من بود
    با يه رنگ عاشقونه
    بغضمو بغل بگيري
    با يه چشمک ، يه بهونه
    کاشکي چشمات مال من بود
    کاشکي چشمات مال من بود


    استاد عزيز و بزرگوار

    نمي دونم چرا وقتي براتون مي نويسم با اينکه مي دونم شايد هيچوقت نخونيد ، دلم آروم مي گيره . احساس عميقي به اين وبلاگ دوست داشتني دارم.
    نمي دونم چرا؟!

    ولي مي دونم بي دليل نيست.

    روز مبادا

    وقتي تو نيستي
    نه هستهاي ما چونان که بايدند
    نه بايدهاي ما

    مثل هميشه ،
    آخر حرفم را
    و حرف آخرم را
    با بغض فرو مي خورم

    عمريست لبخندهاي لاغر خود را
    در دل ذخيره مي کنم
    باشد
    براي روز مبادا
    اما در صفحه هاي تقويم
    روزي به نام روز مبادا نيست

    آن روز هر چه باشد
    روزي شبيه ديروز
    روزي شبيه فردا
    روزي شبيه همين روزهاي ماست
    اما کسي چه مي داند
    شايد امروز نيز
    روز مبادا باشد

    وقتي تو نيستي
    نه هستهاي ما چونان که بايدند
    نه بايدهاي ما

    هر روز بي تو
    روز مباداست !


    هميشه شادي رو بساز تا غم تو را نسازد

    نه اين طور نيست

    موقعي دنيا اومدم ديدم يکي بالاي سرمه همش ميگه عاشقتم دوست دارم هيچ وقت ولت نميکنم شادي رو ازت ميگيرم چون خيلي خيلي دوست دارم هرکجا بري وجود من در توست ميدوني کي بود (غم ) بود

    بعد ها خواستم غمو رها کنم غم هم فهميد هيچي نگفت رفتم با چندتا ادم اولش خوش بودم گفتم اخ جون غم بدبختي هست تا اون ادما دلم را زدن شکوندن
    چند روز تنها بودم بعد غم اومد پيشم گفت ديدي همه بي مرامو بيمعرفتو بي صداقتن ديدي حالا من بامعرفت ترينم که هيچ وقت ولت نميکنم هرجا بري باهات ميام تو شادي بري منتظر ت ميمونم که تنها بشي بيام به دردو دلات گوش کنم
    گفت شادي دشمن منه گفت باز تو تو شادي بري باز منتظرتم



    سلام صبح بهاريتون بخير و خوشي

    با دو مطلب به روزم و منتظر حضور گرم نازنيني چون شما هستم.



    آيا ميدانستيد که وقتي يک نوزاد در حال گريه است با صداي ش..ش.. شما ارام خواهد شد و اين به اين دليل صداي ابي است که اطراف نوزاد را در دل مادر گرفته است.در ضمن اين يکي از دلايلي است که چرا صداي ساحل دريا به انسان آرامش ميدهد؟


    زندگي صحنه ي نمايشي است براي بازيگري ما. ايفاي نقش مي کنيم و اين نقابهايي که بر چهره داريم چه خوب به کارمان مي آيد? صورتک هاي خندان و صورتک هاي گريان? ما با صورتک هايمان به تعامل با يکديگر مي پردازيم و موفق هم هستيم در صورت?



    سلام استاد ارجمندم
    خداييش يه جو معرفت بد نيستااااا.... باشه جوابمو نديد... دلمو بشکنيد..



    سراي احمد امشب رشک طور است / زمين و آسمان غرق سرور است
    نهد پا در جهان دخت محمد-ص / به راهش از جهان گلريز حور است . . .

    در زاد روز اين پسر و مادر
    شمس و قمر قرينه ي يکديگر
    مادر، بزرگ بانوي دين، زهراست
    فرزند او، خميني روح الله است
    مادر، چراغ روشن ايمان است
    فرزند، روشنايي ايران است
    از مهر مادر و خط اين فرزند
    يا رب به ما جدائي از آن مپسند


    بيستم ماه جمادي
    اين ندا دادي منادي
    آمده هنگام شادي
    فاطمه از مام زادي
    و مادر تمام شيعيان بر شما و تمام ايرانيان مبارک باد.


    .

     <    <<    6   7   8   9      >