سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نامه ای به خدا - عــشــق مـلـکـوتـی

دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]

نویسنده: عشق ملکوتی(84/2/22 :: 4:44 عصر)

( بنام تو ای آرام جان )

 

خدا جون سلام

 

 مدتهاست که برات نامه ای ننوشته بودم 

 

 خوب خودت خواستی ...

 

 چرا اون  آخرین بار که برات نامه نوشتم و گذاشتمش  زیر فرش برنداشتی و نخووندیش؟

 

 نکنه دیگه دوسم نداری ؟ نکنه   تو هم از دستم خسته شدی ؟! 

 

نمی دونم چرا  روز به روز دارم بیشتر از تو دور می شم !!!!!!!

 

مثل اینکه راه رو گم کردم 

 

 ولی نه ظاهر قضیه اینطور نشون میده که در واقع من خودمو گم کردم  

 

 هنوز در پیچ و خم نادانسته هام دارم پرسه می زنم  

 

 نمی دونم کی هستم چی هستم و چرا باید باشم  و اصلا به کجا باید برسم ! 

 

 روزها میگذرند ... حس میکنم به انتها نزدیکتر شدم

 

نمی دونم این روزا چه مرگم شده که دارم همه رو از خودم میرنجونم

 

هر روز که میگذره  ازار و اذیت عزیزانم بیشتر میشه

 

نمیدونم چرا اونکه باید غمخوار باشه ، غم به خونه ی دل ادم میاره

 

 هر روز دارم تنها تر می شم و در  این تنهایی تاریک و تلخ  هیچکس منو درک نمی کند

 

 خسته ام ... خسته  از  ر اهی  که افق نداره

 

 خسته و رنگ پریده از وحشت بی تو بودن

 

  در گیر و دار احساساتم  هنوز دارم  دست و پا می زنم

 

بر لبه پرتگاهی اویزون موندم که انتهاش ناپیداست 

 

 اما ...... نه ........

 

 میدونم که هنوز سقوط نکردم

 

 می دونم تو اون بالایی  ... اون بالا  ........

 

می دونم  که  منو می بینی و منتظر فرصتی هستی که دوباره بیایی پایین و پیشم بنشینی

 

 هنوز هم  شب ها وقتی غرق می شوم توی خودم چشمم به سقف اسمون دوخته میشه که  شاید بیایی ، بیایی و بنشینی کنارم 

 

شاید بازم مثل اون وقتا منو بغلت بگیری

  

 خدا جونم الهی قربون اون شکل ماهت برم

 

 من هنوز راه حلی برای این دلتنگی درد اور  پیدا نکردم

 

 مشکل پیمودن مسیره ، وقتی مقصد را نمی دونم

 

 دستم رابگیر

 

نزار  بیافتم در پرتگاه بیهوده بودن

  

 راه  رو به من نشون بده

 

 کمکم کن .......... کمکم کن

 

 

باز از محبوب خود خواهم مراد ... که کند مملو دلم را از وداد

پر کند کانون قلبم را ز مهر ... تا رسانم عشق خود را بر سپهر

همچنان محکم کند ایمان من ... تا شود ثابت در ان پیمان من

خائفم دارد ز خوف  انقطاع ... تا نپیچم سر ز فرمان مطاع

بر کتابش گیردم  دل را گواه ... تا نگهدارد  مرا اندر پناه

باورم دارد ز قران مجید ... که بود یکتا خداوند  وحید

ان یگانه منعم و صاحب جلال ... انکه دیدارش  نهان اندر جمال

دوست دارد وصل من را بر نعیم ... تا بگیرم در لقاء اجری عظیم

 بر گشاید باب رحمت را چنان ... تا حیاتی بر گزینم جاودان  

 

 

 

 

 عزت زیاد ..... سر فراز باشید

 


نظرات شما ()

موضوعات یادداشت

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 

کل بازدید:465246

بازدید امروز:50

پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت

موضوعات وبلاگ

لوگوی خودم

نامه ای به خدا - عــشــق مـلـکـوتـی

جستجوی وبلاگ

:جستجو

با سرعتی باور نکردنی متن
یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان





















حضور و غیاب

لینک دوستان

حریم دل
درد دلهای دریا
نور خدا ...( طاها )
رنگین کمون
زخم قناری
متولد ماه مهر
ســاحــل دل
آوای هـیــوا
گل پر شکوفه
بانوی اسمان ( پرشین بلاگ )
پرنده ی بال شکسته
به یاد او
دل تنگ ایران
انا مجنون الحسین(ع)
شعر و عرفان
مرکز فرهنگی شهید آوینی
ارمیا
من و گل نـرگـس
کوچه باغ ملکوت
دیده بان ( میهن بلاگ )
دیده بان ( بلاگفا)
سوته دل
بهارستان
حرم دل
قافله ی نور
حاج حمید
لبیک
ذخیره ی خدا
خاطرات من
گل نرگس ... مهدی فاطمه
قصه ی رهایی
بازی بزرگ
راز هلال رمضان
مسافر،زندگی یک سفر است
چفیه
به نام تک نگارنده ی عشق
فاطمه سلام الله علیها
پله ... پله ... تاخدا
حرفهایم برای تو
عشق و نفرت
یا کریم
who?
آوای آشنا

اشتراک

 

آرشیو

داستان مـــادر
داستان لیلی و مجنون
دنیای اسرار امیز جن قسمتهای 1و2و3
زنان حماسه ساز عاشورا قسمتهای 1و2و3و4
پاییز 83
زمستان 83
بهار 84
تابستان 84
پاییز 84
زمستان 84
بهار 85
تابستان 85
پاییز 85
زمستان 85
بهار 86
تابستان 86

طراح قالب


. با پارسی بلاگ نویسندگی نوین را آغاز کنید >