( بنام تو ای آرام جان )
**************************
سایه بان آرامشم ، سایه ات مستدام
الها ، جز آستان تو مرا در جهان پناهی نیست
پروردگارا ، داراتر از من کیست که تو ، دارایی منی ،
این موهبت مرا بس که همچون تویی ، پروردگار و افریننده ی من است
روفا ، شکرت که دل بی درد مرا به درد اوردی ، منه درد مند سر به استانت نسایم چه کنم
کریما ، شیرینی بخشش و گذشت را به من بچشان تا در جریات تند و پر خروش زندگی ، انتقام را از یاد ببرم
مهربانا ، زنگاری که به روی قلبم و غباری که به روی ادراکم نشسته و پرده ای که به روی چشمانم کشیده شده ، برکش تا محو تماشای عظمتت شوم
عزیزا ، دستانم را با سبد های پر از نیایش و نماز و اشک به سوی بارگاهت بلند کرده ام و در قلب خویش ، گل محبت تورا رویانده ام و در سینه ام تنها عشق تو را جای داده ام
لطیفا ، دستهایم همچو پیچک های سبز نیایش به سوی آسمان پاک و آستان قدسیت بلند شده اند ، ببین که اشک هایم را به سوی بارگاه ملکوتیت پرواز داده ام و جاده های دلم را برای درک عظمت و شکوه و جلالت ، هموار نموده ام
بارالها ، من با تمام ضعف و ناتوانیم ، گامی به سوی تو برداشته ام و برای ادامه ی راه به کمک دستان تو نیازمندم ، دستم را بگیر ، ای بهترین دستگیرنده ی ناتوانان
هـــرجــا کــه سـفـر کـردم تــو هـمـسـفـرم بــــودی
وز هــــر طـــرفــی رفــتــم تـــــو راهــبـــرم بــــودی
هر شــب که قمـرتــابید ، هــر صبح که سر زد شمس
در گـــردش روز و شــب ، شـمـس و قـمــرم بــــودی
آواز چــو مـی خــوانـدم ، ســوز تـــو بـه سـازم بـــود
پـــرواز چـــو می کــردم ، تــــو بـــال و پـــرم بــــودی
هــــرگــز دل مـــــن بــــر تــــو یـــار دگـــری نـگـــزیـد
گـــر خـــواســـت کـــه بگـزیـنـد ، یـــار دگـــرم بــودی
**************************
عزت زیاد ..... سرفراز باشید