سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ســـــفر عـــشــق - عــشــق مـلـکـوتـی

تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]

نویسنده: عشق ملکوتی(83/10/13 :: 1:39 عصر)

(بنام تو ای آرام جان )

عشق قهار است و من مقهور عشق

چون قمر روشن شدم از نور عشق

.........................................................................

سلام و درود بر دوستان و بزرگواران

نمیخواستم قبل از سفر چیزی بنویسم ولی در میان نامه های با محبتی که برام رسیده بود یکی بود که خیلی عارفانه نوشته شده بود یعنی نهایت عشق به اقا امام رضا از درون دله سخته اش در این کلمات موج میزنه چند روزه دارم با خودم کلنجار میرم که بیخیالش بشم ولی مگه میشه ..... بهمین خاطر تصمیم گرفتم عینا اینجا منعکسش کنم تا شما هم بخونید هم لذت ببرید و هم دلتنگ زیارت اقا امام رضا (ع) بشید شاید وقتی دارید دلتنگی میکنید منو هم به یاد بیارید و از دعای خیرتون بهره مند بشم  

 سلام داداشی
ببین از اول بگم من مثل آبجی...... اینقده خوب وایثار
گر نیستم که بگم حسودی نمی کنم داداشم داره میره سفر،
نخیر اون یه دنیا صفا وخودساختگی رو  پشت حرفش داره ولی
من خیلی هم حسودیم می شه داداشم داره تنهایی میره سفر
اونم چه سفری .
آخه من نه از یه عاقل بپرس (........................................) می شه باور کرد یه داداش آبجیشو
تنها بزاره وخودش بار سفر ببنده وتنهای تنهای بره دیار
عشقو وبرگرده وآبجیش بشینه وغصه بخوره؟چه جوری باور کنم
داداشی تنهایی وقتی گنبد  طلایی رومی بینی و میگی السلام
علیک یا هشتمین اسوه عشق
السلام علیک ای فرزند عشق ،السلام علیک ای پدر عشق....
ویه قطره اشک شوق از گوشه چشمت پایین میاد ودلت می ریزه
،آبجیت اینجا به اسمون نگاه می کنه ودنبال کبوتر حرمش می
گرده .
چه جوری باور کنم وقتی دستت به ضریح رسیدو گفتی :ای خوبه خوبان 
ای ضامن شور عشق به قصد ضمانت عشق بار سفر بستم ،از
دنیای بی کسی تا ضریح دلبستگی بی سر سعی صفا ومروه کردم


وحالا این دست خالی منو عطر دامن ملکوتی تو، که نه بهشت
می خواهم که بهانه است وگوشه ابرو ی دلدار حاجت دارم
،واونوقت عطر باصفای دلدادگی همه صحنو بگیره مردم نفهمن
که آقا چقدر از زائر رضاش خوشحالو من اینجا به آسمون اول
نگاه کنم ومنتظر یه دعا از داداشم باشم.
چه جوری باور کنم وقتی زیارت نامه آقا رو به دست می گیری
از زمین کنده میشی صحن خالی می شه وتو می مونی ونگاه
مشتاق دیدار آقا دستات می لرزه وتا میای شروع کنی السلام
علیک پر می کشی تا  در خونه پدرش علی (ع)سر به کنار قفل
خونه دردانه پیامبر می زار ی وتا در وباز می کنه سرتو می
ندازی پایینو ومیگی :بی بی دوعالم یه سلام از ته دل دادم
صاحب سلام منو اورد اینجا .بی بی دوعالم نور دیده پیامبر
میره ووقتی بر می گرده همه خوبیرو وتو بقچه می کنه وبا
ضمانت نامه محشر می ده دستت وبهت می خنده و می گه زائر
رضا زائر ماست ووقتی زیارت نامه  تموم میشه می بینی با
یه ضمانت نامه ویه زیارت کوثر عشق تو صحن اسمونی آقا شدی
شفیع زائرا واونوقت آبجیت منتظر شفاعت تو دنبال بهونه می
گرده.
چه جوری باور کنم وقتی رکعت اول نماز زیارتتو شروع می
کنی هفت صف فرشته تکبیر پشت سرتو تو صحن دلت می گن
وآبجیت اینجا نگاه در نگاه ابرا دنبا ل پری می گرده که
به گوشه پر کنیزات برسه.
چه جوری باور کنم تنهائی وقتی آب سقا خونه را می نوشی
ومی گی السلام علیک یا تشنه کربلا ،از دست عشقباز عباس
پیاله می گیری ومردم نمی فهمنن که عباس هر روز به پا
بوسی آقا علی بن موسی الر ضا میاد تا به عاشقای واقعی
آقا اب عشق برسونه وانوقت ابجیت اینجا منتظره یه قطره اب
پس از گذشتن از هفت وادی  به پات افتاده که یه نگاه بهش کنی و قطره ای اب به لبان تشنه اش برسونی


 چه جوری باور کنم وقتی گندم مهرتو رو زمین نظر کرده
ریختی تا کبوترای حرم که هر روز رضا رضا می کنن بی روز ی
نمون ومی گی ای خالق مهربان که هیچ مخلوقی رو بی روزی
نمیزاری مهرت به افلاک رسید ودوردانه کیش مهرت به ما و
ضامن دیار ما شد و تاج ایران وایران زمین .............همین  مارابس
که حریم امان حرمش گشت وعشقش عطشمان، ما زنده ایم به عطر
قدوم مبارکش، شکر بر این دردانه کوی عشق وکبوترا همه دور
سرت گشتن آبجیت اینجا منتظره وبرای یه دونه گندم داره
هفت اسمون وهشت زمینو می گرده .


چه جوری باور کنم وقتی داری دلتو به فولاد عشقش گره می
زنی یکی از اسمون هفتم ندا می کنه این هم روی همه
ریسمانهای عشقی که بستی وباز نکردی وملائک طبق طبق
شیرینی به هم تعارف می کنند وبا دست فولاد عشق رو نشون
می دن ونظر کرده این خاندانو وآبجیت گره بر ارادتت می
زنه که واسطه پیدا کنه برای عرض ارادت.


ولی باور می کنم وخودم برات روز سفر ایه الکرسی رو می
خونم وفوت می کنم تا برسه اسمون هفتمو اخرین ملک به
حرمتش باهات بیاد تا گزندی بهت نرسه .واگه در همه این
موقعه ها یک لحظه هم نشد که یاد آبجیت باشی اصلا غصه
نخور چون بی یاد در یاد بودن هنر است .تا چه هنرمندی
باشم.

راستی تا یادم نرفته بگم که چون این ابجی عزیز به سفر زیارتی  من حسادت عاشقانه کرد خدا هم براش ردیف کرده انشاالله بیست و سوم خودش زائر اقا امام رضاست که همینجا ازش التماس دعا دارم

راستی نظر شما چیه ؟ بنظر شما کار درستی کردم که میلشو اینجا نوشتم ؟

اگه از خودم میپرسید که میگم : آخیش دلم خنک شد نمیدونید اولش چقدر دلم گرفته بود ولی همینکه شنیدم خودش عازمه کلی صفا کردم

.......................................................

عزت زیاد / سر فراز باشید

الـــتـــــمــــا س دعــــــا جـــمـــیـــعـــا

 





 


نظرات شما ()

موضوعات یادداشت

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 

کل بازدید:465963

بازدید امروز:21

پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت

موضوعات وبلاگ

لوگوی خودم

ســـــفر عـــشــق - عــشــق مـلـکـوتـی

جستجوی وبلاگ

:جستجو

با سرعتی باور نکردنی متن
یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان





















حضور و غیاب

لینک دوستان

حریم دل
درد دلهای دریا
نور خدا ...( طاها )
رنگین کمون
زخم قناری
متولد ماه مهر
ســاحــل دل
آوای هـیــوا
گل پر شکوفه
بانوی اسمان ( پرشین بلاگ )
پرنده ی بال شکسته
به یاد او
دل تنگ ایران
انا مجنون الحسین(ع)
شعر و عرفان
مرکز فرهنگی شهید آوینی
ارمیا
من و گل نـرگـس
کوچه باغ ملکوت
دیده بان ( میهن بلاگ )
دیده بان ( بلاگفا)
سوته دل
بهارستان
حرم دل
قافله ی نور
حاج حمید
لبیک
ذخیره ی خدا
خاطرات من
گل نرگس ... مهدی فاطمه
قصه ی رهایی
بازی بزرگ
راز هلال رمضان
مسافر،زندگی یک سفر است
چفیه
به نام تک نگارنده ی عشق
فاطمه سلام الله علیها
پله ... پله ... تاخدا
حرفهایم برای تو
عشق و نفرت
یا کریم
who?
آوای آشنا

اشتراک

 

آرشیو

داستان مـــادر
داستان لیلی و مجنون
دنیای اسرار امیز جن قسمتهای 1و2و3
زنان حماسه ساز عاشورا قسمتهای 1و2و3و4
پاییز 83
زمستان 83
بهار 84
تابستان 84
پاییز 84
زمستان 84
بهار 85
تابستان 85
پاییز 85
زمستان 85
بهار 86
تابستان 86

طراح قالب


. با پارسی بلاگ نویسندگی نوین را آغاز کنید >