• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : داستان ليلي و مجنون
  • نظرات : 33 خصوصي ، 192 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    استفاده کردم
    ممنون
    + ليلاي تنهاي مهرداد 


    سلام من ليلي هستم اما مجنون من ديروز گفته هيچ حسي به من نداره اصلا دوسم نداره اما من پرستشش مي کنم . خدا ميدونه بخاطرش چه دردايي رو تحمل کردم....

    برام دعا کنيد بميرم

    بي مهرداد زندگي برام جهنمه...................

    + يلدا 
    خيلي قشنگ وزيبا بود.واقعا لذت بردم
    + سيما 
    maskhare bood

    + ارغوان 

    بي نهايت زيبا بود مرسي من امروز يه كتاب ليلي و مجنون براي كسي كه دوستش دارم خريدم. ولي تمام هستي دست به دست هم دادن براي جدايي ما.
    + رويا 


    سلام

    مرسي عالي بود

    + اتوسا 

    عالي بود ممنون
    + آرش 
    باسلام وخسته نباشيد خيلي خيلي عالي بود دست شما درد نکنه
    + آسمان ابر 


    واي اين چه داستاني بود به جاي اين چرت و پرت ها داستان واقعي شون رو بنويسيد

    عالي بود
    سلام با نامه هاي منتشر نشده اي از مجنون اپم خوشحال ميشم تشريف بياريد و نظرتون رو بگيد.
    خيلي زيبا بود.من عاشق اين جور داستانم .به منم يه سري بزن
    + عزت 

    به مجنون گفت روزي سارباني/ که اي مجنون بيدل در چه حالي /

    که ليلي زشت روست،اوبويي ندارد/گل خودبوست،اورويي ندارد/

    مکن با ديدنش دل را تصلّي / بِکن مجنون دل خود را ز ليلي/

    بيارم از برايت،من يکي حور / تورا مونس بود تا بر لب گور /

    جوابش داد مجنون دل افگار// که : // برو اي ساربان ما را ميازار/

    برو اي ساربان در سارباني / برو اندر پي اُشتُر چراني /

    که کار عاشقي عاشق بداند / چه داند آنکه اُشتُر مي چراند/

    تمام دنيا اگر پر ماه باشد / نگار من همان ليلي(الله) باشد/

    تمام ذرات عالم در حسابند / ولي ليلي و مجنون بي حسابند/

    بسوزد خانه ي ليلي ومجنون که رسم عاشقي در عالم انداخت
    اگر ليلي به مجنون داده مي شد دل هيچ عاشقي رسوا نمي شد
    + سحر 

    سلام و خسته نباشيد فوقالعاده بود منم 1 ليلي ام که انتظار مجنوني رو ميکشم که عقدشم اما مجنونيکه ياش رفته ليلي داره منم به مردن عادت کردم به خورد شدن به شکستن غرور اما ترس از زندگي کردن حتي اجازه تلاش براي زندگي رم ازمن گرفته من ليلي تر ا ليلي قصه توام با فرقي که خدا ، خداي ليلي تو بود و براي من خدا نيس .

    دمت گرم

     <      1   2   3   4   5    >>    >