وبلاگ :
عــشــق مـلـكـوتـي
يادداشت :
بـه يـاد زيـنـب
نظرات :
2
خصوصي ،
54
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نميدانــــم
چه شگفت است اين شهر<\/h1>
مردمي با همه غم هاي دراز <\/h1>
پرسختي<\/h1>
پر درد<\/h1>
باز هم مي طلبند<\/h1>
قصه هاي غم دار<\/h1>
و رمان هاي سياه<\/h1>
و تمام کتب پر ضجّه<\/h1>
چاپ چندم شده اند<\/h1>
مگر آن لذت شادي رفته است؟<\/h1>
همه عادت کرديم <\/h1>
گفتن مرثيه ها<\/h1>
و نشستن در ختم<\/h1>
گريه هايي ممتد<\/h1>
يادمان رفته که شادي هم هست<\/h1>
وگر اين لحظه گذشت<\/h1>
با دو صد دريا اشک<\/h1>
او نخواهد برگشت<\/h1>
فرصت مرثيه نيست<\/h1>