• وبلاگ : عــشــق مـلـكـوتـي
  • يادداشت : جز ياد تو در دلم قراري نبود
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حنا 

    يلدا ،‌جشن كهن ايراني

    تپشهاي قلبم را به باور خاطره هايم پيوند مي زنم ،

    و سرزميني را كه همزاد با خاك است و كهن تر از تاريخ ،

    براي نوباوگان خاك و تازه به دوران رسيدگان تاريخ زمزمه ميكنم .

    زمزمه ميكنم كه :

    من از نسل شب شكنان روزگارم ،

    من از نسل نورآفرينان پاك ،

    از سلاله پاك آريائيان بردبارم،

    منم ميراث هزار ساله زمين ،‌

    همان از شرق تا غرب گسترده آغوش ،

    همان پيام آور مهر و دوستي ،

    همان گرفته درفش آشتي بر دوش

    نه خود ستيزم ، نه ديگر ستيز

    مرا و يادگاران مرا به نيكي يادآر

    كه يادگار يادگاران من ‌،‌همه شادي است و شادماني :

    شب است و گيتي غرق در سياهي

    شب بلند است و سياهي پايدار ، ولي

    باور به نور و روشنايي است ،

    كه شام تيره ما را ، از تاريكي مي رهاند

    و از دل شبهاي يلدا ، جشن مهر و روشنايي به ما ارمغان مي رساند

    تيرگي هاتان در دل نور خاموش باد ،

    و يلدا را به نور قرنها قدمت ، جاري نگه داريم .

    گرفته از كتاب ديدي نو از آئين كهن

    نوشته دكتر فرهنگ مهر