عشق من قبول کن هنوز بي تو مانده ام؟.
تو نهايت تمام قله هاي دور دست؟.
من کسي که عشق را به قله ها رسونده است.؟
هر شب از هزار و يک شبي که با تو بوده ام.؟.
دامن ستاره پيش پاي تو فشانده ام.؟
گر چه من سرم براي عشق درد ميکند....
با وجود اين تو را به درد سر کشانده ام.؟
دامن تمام ابرهاي دور دست را .
.در هواي آفتاب روي تو تکاند ام.
.گر چه اسمان تمام هستي مرا گرفت؟..
..بماند؟؟
غروب شب انتظار نزديک است؟.
طلوع آن سوار نزديک است؟
دلم قرار نمي گيرد از تلاتم عشق؟؟.
نگو براي چه؟
وقت تلاش نزديک است
.اگرکه در کف ديوارها گل و لاله است؟ .
عجيب نيست که ديدار يار نزديک است؟
بيا که خانه تکاني کنيم دلها را؟.
انجماد کسالت نزديک است؟
زجر خويش مده؟؟.
تشنگي خواهد گشت؟
دوگام پيش بنه
چشمه سار نزديک است؟.
در اسمان پگاهان پرنده راديدي؟
اسير موج نگرديد
چون که کنار نزديک است؟؟>؟.
به اميد روزي كه همه انسانها بتونن فرهنگ.
و پيشينه خودشونو بدون هيچ زور و دسيسه اي
حفظ كنن.اينشالله
زنده باشي و ممنون از حسن انتخاب مطلبت.
يا علي
كمترين صمد..